امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اندکی _ مکث _ بعدتفکر .
#41
پاییز را دیدی؟!
آنان که رنگ عوض کردند، افتادند!

يادمان باشد؛
محبت، تجارت پاياپای نيست!
چرتکه نیندازيم که من چه کردم
و در مقابل تو چه کردی!

بی شمار محبت کنيم،
حتی اگر به هردليلی کفه ی ترازوی
ديگران سبکتر بود...

اگر قرار باشد خوبی ما وابسته به
رفتاردیگران باشد

این دیگر خوبی نیست؛
بلکه معامله است...!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#42
دیروز ...
قصد داشتم
‏‎دستِ اتفاق را بگیرم تا نیفتد..!
‏‎اما ...
امروز فهمیدم
‏‎که اتفاق خواهد افتاد،
‏‎این ما هستیم که
نباید با او بیفتیم
پاسخ
سپاس شده توسط:
#43
گاهی آدم نیاز دارد نفهمد..
نیاز دارد میانِ کوچه های علی چپ لِی لِی بازی کند...
نیاز دارد بستنی قیفی بخرد، و بدون مراعات و ترس از قضاوتها ، لیس بزند...
یا گاهی روی جدول های خیابان راه برود..
آدم نیاز دارد گاهی سر به هوا باشد..
بلند بلند بخندد...
تابغضش گرفت، بزند زیر گریه و با مشتهایش پلکهای خیسش را پاک کند..
درست شبیه کودکی اش...!
آدم است دیگر... آمده تا برای خودش زندگی کند... نه مردم!
من نمیدانم .. کی میخواهیم یاد بگیریم آرمان هایمان را به این و آن تحمیل نکنیم..
هرکس باید خودش باشد..!
دست از سرِ دیگران و زندگیشان برداریم.. آنقدر حواسمان به رفتارهای این و آن بود،
که یادمان رفت خودمان زندگی کنیم...!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#44
دنیای غریبی شده...
دنیایی که آدمهایش از پشتِ صفحه ی چند اینچیِ تلفن های همراه عاشقِ هم میشوند..
درد دلهایشان را در تصاویر پروفایل خلاصه میکنند.. حتی دلگیری هایشان را هم...
افسوس...
دیگر دور هم جمع شدن های آخرهفته در خانه ی مادربزرگ معنایی ندارد...
دیگر یک استکان چایِ آتشی حال هیچ کس را خوب نمی کند..
وقتی جمع شدن هایمان در گروه هایِ بی سباطِ مجازی باشد.. و هرروز ورژن جدیدتری از قهوه ونوشیدنی های عجیب و غریب هم کفافِ خستگی هایمان را ندهد...!
ما خیانت کرده ایم..
به خودمان... به اصالتمان...!
دنیایمان را در جعبه ای چِپانده ایم و خوشحالیم که ازهمه جای جهان دوست و هم صحبت داریم...
چه دنیای حقیری که بایک لحظه غفلت دزدیده میشود... گم میشود... می شکند..!
آن وقت...
ما می مانیم و کوهی از تنهایی به وسعتِ روزهایی که بدونِ عزیزانمان از دست داده ایم...!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#45
ممکن است خاموش باشی، اما ساکت نباشی.
ممکن است سـخـن بگـویی، اما ساکت بـاشی.
ممکن است راه بروی و در عین حال
منفعل باشی.
ممکن است مجسمه‌وار بی‌حرکت بمانی ولی بی‌قرار و فعال باشی.
ممکن است راه بروی، بدوی، حرکت کنی و در عین حال ساکن باشی و در ژرفای درونت قرار داشته باشی.
من با تو سخن می گویم و ساکتم.
اما تو خاموشی ولی ساکت نیستی

ذهن دست بردار نیست،
آرام نمـی‌نـشینـد.
سعی کن تفاوت اینها را مشاهده کنی.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#46
زندگیه دیگه.
گاهی خسته ت میکنه
خیلی خسته ت میکنه،
اونقد که دوس داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ
یه مدت بری سراغ خودت؛
هیچ کاری نکنی، هیچکیو نبینی،
با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست
بعد که برمیگردی
میبینی یه نفر خودکارو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی.
گم میشی ..
و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی.

" کتاب زندگیمون رو ول نکنیم
پاسخ
سپاس شده توسط:
#47
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد،
عزیز می‌شود ...
یک لحظه آفتاب در هوای سرد ،
غنیمت می‌شود ...

خدا در مواقع سختی ها ،
تنها پناه می‌شود ...

یک قطره نور در دریای تاریکی ،
همۀ دنیا می‌شود …

یک عزیز وقتی که از دست رفت ،
همه کس می‌شود …

پاییز وقتی که تمام شد ،
به نظر قشنگ و قشنگتر می‌شود...

و ما همیشه دیر متوجه می‌شویم!
" قدر داشته‌هایمان را بدانیم…
چرا که خیلی زود، دیر می‌شود ..."
پاسخ
سپاس شده توسط:
#48
دنیا،به شایستگی هایت پاسخ میدهد نه به آرزوهایت،پس
شایسته ی آرزوهایت باش..!
چه بسیار انسانها دیدم تنشان لباس نبود!
وچه بسیار لباسها دیدم که درونشان انسانی نبود...!
هر فردی بهترین هم که باشد اگر زمانی که باید باشد،نباشد
همان بهتر که نباشد..!

هرگز منتظر فردای خیالی نباش،سهمت را از شادیهای زندگی،همین امروز بگیر..!
زندگی پانتومیم است،
حرف دلت را به زبان آوری
باخته ای..!
به هر کس نیکی کنی او را ساخته ای،وبه هرکس بدی کنی به او باخته ای،
پس بیا بسازیم و نبازیم...!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#49
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،

باید یاد گرفت با هر سازش رقص ید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،
به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به پاییزی که رفت ،
زمستانی که دارد تمام می شود کم کم،
ریز ریز، آرام آرام، نم نمک...
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است،
بدون ابر بدون بارندگی.
هر جور که باشی می گذرد،
روزها را دریاب...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#50
خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم،
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم،
بی هیچ ملاحظه ای روزها را میگذرانیم اما دلمان
عمر نوح میخواهد!
کم میخندیم و زود عصبانی میشویم،

کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم،
زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم،
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم
اما زندگی کردن را نه!
ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است،
بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم،
بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم!

فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه،
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم،
عجله کردن را آموخته ایم
و نه صبر کردن را...!

مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم...؟!
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اندکی تفکر! زینب سلطان 6 242 ۰۱-۰۷-۹۶، ۰۷:۳۵ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
14 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۲۰-۱۲-۹۶, ۰۳:۰۸ ب.ظ)، زینب سلطان (۰۹-۰۸-۹۶, ۰۱:۰۰ ق.ظ)، ملکه برفی (۲۲-۰۷-۹۶, ۰۷:۵۵ ب.ظ)، صنم بانو (۲۰-۱۲-۹۶, ۰۳:۳۱ ب.ظ)، دخترشب (۱۷-۱۰-۹۶, ۰۲:۵۰ ب.ظ)، AsαNα (۱۶-۱۰-۹۶, ۰۲:۲۲ ب.ظ)، d.ali (۱۹-۱۲-۹۶, ۰۷:۵۲ ب.ظ)، •Vida• (۲۰-۰۸-۹۶, ۰۹:۲۶ ب.ظ)، !!Tina!! (۲۵-۱۲-۹۶, ۱۲:۳۵ ق.ظ)، taranomi (۰۸-۱۱-۹۶, ۰۸:۴۳ ب.ظ)، N-A-F-A-S (۲۳-۰۷-۹۶, ۰۳:۵۲ ب.ظ)، Unknown:) (۲۷-۰۷-۹۶, ۰۱:۵۵ ق.ظ)، دختر ستاره (۲۱-۰۸-۹۶, ۰۹:۱۸ ب.ظ)، author (۰۶-۱۰-۹۶, ۱۲:۲۴ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان