۰۲-۱۱-۹۳، ۰۲:۱۵ ب.ظ
خانم زهرا اسدى ساكن شهر اصفهان است، و به خواسته ما براى گفتگو كه از طريق ناشر ايشان انجام پذيرفت به گرمى پاسخ دادو همكارى كامل نمود. مطالب ذيل نتيجه سخنان ايشان است كه به نظر شما مىرسد.
زهرا اسدى در 29 آبان سال 1337 در شهر كوچك و صنعتى آبادان به دنيا آمد و چهارمين و آخرين فرزند خانواده بود. دوران تحصيل را در زادگاهش سپرى كرد اما پس از پايان دبيرستان فرصتى براى ادامه تحصيل نيافت، و پيرو فرهنگ خانواده بلافاصله به خانه بخت رفت. هنر نگارش بدون هيچ تعليمى در او شكوفا شد و به قول خودش لطف خداوند شامل حال او گشت و ذرهاى از علم بىكران حق در وجود وى به امانت گذارده شد. وى از سن سى و شش سالگى شروع به نوشتن كرد كه تا امروز، دوازده سال از اولين روزى كه قلم به دست گرفت و قصهاى به نام (تقدير شيرين) به رشته تحرير در آورد مىگذرد. هر چند معتقد است با نقطه اوج فاصله زيادى دارد، اما اعتراف مىكند با گذشت زمان نوشتههايش پختهتر و شكيلتر شده است. او مىگويد:
«در ابتداى كار دوستان نزديك و فرزندانم مشوق من بودند اما بعد از چاپ دومين اثرم، لطف و محبت تمامى خوانندگان كه هر كدام به نوعى با من در تماس بودند انرژى بخش بود. در اين راه به طور علنى مانع و سدى نداشتم ولى مسئوليتى كه در قبال همسر و فرزندانم داشتهام، در بسيارى مواقع مرا از نوشتن باز داشته است».
خانم اسدى با وجود علاقهاى كه به مطالعه دارد و آن را يكى از بهترين سرگرمىهايش مىداند، تا جايى كه امكان داشته باشد، سعى مىكند پيرو و دنبالهرو نويسنده خاصى نباشد.
ايشان معتقد است: «اگر يك داستان، تمام ماجراى يك زندگى واقعى را نقل كند نويسنده هنر چندانى به خرج نداده است. به ويژه كه هنر نگارش، همان پردازش و به تحرير درآوردن قوه تخيل است». بنابراين خانم اسدى از سوژههاى واقعى استفاده مىكند و آنها را با تخيل گسترش داده و پردازش مىكند.
وى مىگويد زمانى كه صرف نوشتن يك اثر مىكند بستگى به ماجراى قصه دارد يعنى ممكن است يك رمان شش ماه طول بكشد و رمان بعدى دو سال وقت بگيرد. در اين بين اگر در زمينهاى اطلاعات مستند نداشته باشد، حتما در مورد آن به اندازه لازم و كافى تحقيق مىكند. خانم اسدى در گذشته به جهت اينكه فرصت بيشترى براى نوشتن داشت روزانه حدود هشت تا ده ساعت را به نگارش اختصاص مىداد ولى در حال حاضر به دليل مشغله زياد، خيلى كم مىنويسد. او پايان داستان را در حين نگارش مشخص مىكند و از ابتدا پايانى براى آن در نظر نمىگيرد.
ايشان قريحه و ذوق را در نوشتن از هر چيز مهمتر مىداند و معتقد است نقش تمرين و پشتكار را نمىتوان ناديده گرفت بطوريكه اين دو را لازم و ملزوم يكديگرند. داستانهايش اغلب نشئت گرفته از زندگى مردم و بزرگترين هدفش القاى دوستى و محبت و عشق است اگر همه به هم عشق بورزند و با هم خوب و مهربان باشند زندگى با تمام سختىهايش شيرين مىشود. وى به تأثيرگذارى آثارش بسيار اهميت مىدهد و آرزويى جز اين ندارد كه از طريق نوشتههايش به دل تمامى مردم راه پيدا كند و اگر خدا بخواهد، مشوقى براى راهيابى به سوى راستىها و درستىها باشد. وى مىگويد: «چطور مىشود در جامعهاى زندگى كرد و به مشكلات آن توجهى نداشت؟». هر چند مىداند براى حل اين مشكلات و معضلات، از دست رماننويسها كار چندانى برنمىآيد، با اين وجود تلاش مىكند تا با الگو ساختنشخصيتهاى مثبت داستان براى خوانندگان، قدمى مفيد در اين راه بردارد. به سياست علاقهاى ندارد، اما در يكى از آثارش اشاره مختصرى به آن كرده است. او به مضامين فرهنگى و اجتماعى توجه خاص دارد.
خانم اسدى مىگويد تنها يك بار، داستانى را نيمه كاره رها كرده و ديگر به سراغ آن نرفته است. به علت عشق به نوشتن، هيچ گاه پيش نيامده كه تصميم بگيرد از نوشتن دست بكشد و گمان نمىكند كسى هم بتواند مانع نوشتن او شود. اگر روزى به او اجازه چاپ آثارش را ندهند، در آن صورت فقط براى خودش خواهد نوشت و چون هر نوشتهاى رضايت او را جلب نمىكند، ترجيح ميدهد كمتر و پر مايهتر بنويسد.
وى مىگويد: «اشعار زيبا تأثير آرام بخشى بر روحيهام دارند و در ميان آثار شعرا، اشعار خواجه شيراز، حضرت حافظ، را بيشتر مىپسندم». مواردى پيش آمده كه از اشعار در كتابهايش استفاده كرده است، اما نه خيلى زياد.
نام كتابهايش را خودش متناسب و هماهنگ با ماجراى داستان انتخاب مىكند ولى طرح روى جلد به ناشر بستگى دارد. به گفته خودش در بيشتر نوشتههايش طرحى ناهمگون با داستان، روى جلد پياده كردهاند كه بيشتر جنبه تجارى داشته است. به قهرمانان داستانهايش بسيار وابسته مىشود و بعد از پايان هر قصه، مدتى را در سردرگمى و بىحوصلگى محض به سر مىبرد.
ايشان خاطره جالبش را از دوران نويسندگى اين طور بيان مىكند كه زمانى در برخورد با يك كتابفروش، بعد از آشنايى و معرفى خودش، آقاى كتابفروش اظهار تعجب مىكند و وقتى علت را جويا مىشود در پاسخ مىشنود كه تصور او از زهرا اسدى بانوى مسنى بوده كه شصت و چند سال دارد.
فهرست آثار:
تقدير شيرين
در جستجوى بهار
گمشده
قلب طلايى
گناه عشق
قصه تنهايى
در اندوه فراق
آنسوى خيال
راز نياز
«نگاه خيرهاش بر روى سطح آبى دريا ثابت مانده بود. فكرش آنجا نبود. نسيم خنكى موجهاى آرام را تا ساحل مىكشاند و كفهاى سفيد را بر روى شن و ماسههاى ساحل مىپاشيد. نياز... حواست كجاست؟...»
از كتاب «راز نياز»
برگرفته از سایت: انتشارات شادان
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه
برنده میگه سخته اما میشه