[خاطرات تصویری]

[varesh]

ساخته شدم برای عکاسی.....::))
(اعتماد به سقف خریداریم))))))

[varesh]

دیگه عکسای باغ رو نمیزارم..این عکس گل های شبیه به گل یخ هست...نمیدونم هست یا نه...
فردای شبی که بودیم باغ تو شیراز میخواستیم بریم اصفهان که ساغت 5 صبح حرکت بود و این عکس هم در حالت خواب الودگی در پمپ بنزین گرفته شد...

[varesh]

اینم عکسی از بالای کوه صفه تو اصفهان...وای که با اون سرما و نفس تنگی از زور پریسا چه جوری رفتم بالا.....


حالا 12 شبم بود..منم خوفی....هیشکی نبود ماهم دوتا دختر تنها.....(من که جای خودم مردی هستم....)

[varesh]

جونم استقبال...

اینم عکس یه چهار راه بعد از 33 پل اصفهان هست..برا عید 90...من و پریسا الافانه نشسته بودیم.....
پدرام و پرهام رفته بودن دنبال ماشین...حالا منم تو اون گرما جو گرفته بودتم...

[varesh]

خب اینم عکس یکی از یخدون های خشتی توی سیرجان هست..عید پارسال دقیقا بعد از نیم ساعت که از سال تحویل گزشته بود این عکس رو گرفتم...
لحظه ی سال تحویل هم امامزاده احمد سیرجان بودیم....

[varesh]

والا اسمشو یادم نمیاد...ولی تو سیرجان بود....

بعد از یخدون خشتی رفتیم اونجا....

[varesh]

اینم برا عید پارساله..
کاخ هشت بهشت اصفهان.....

وای که چقدر اونشب بهم حال داد..با اینکه تازه از کرمان رسیده بودی ولی رفتیم پارک خیلی توپ بود.....

[varesh]

بعله جایی که واقعا لذت بخش بود برام..
باغ شاهزاده ماهان در کرمان...پیرامون خود شهر کرمان....

[varesh]

نمیخواستم دیگه تو این صفحه بیام..ولی ....
هرعکسی رو که میبینم با یکی از خاطراتش رو به رو میشم.
ولی میخوام اینجا براش یه البوم بشه....


اینم کاخ اصلی ماهان...من و پرهام عزیزم و پریسا و پدرام بودیم...
خیلی خوب بود...
ساعت 9 بود...صبح بود...سرد بود...کت داداشم رو شونم بود....

[صبور.sh]

عکسات عالین دوست خوبم هنرمندانه و با دقت انداختی