۰۵-۱۲-۹۶، ۰۹:۰۸ ب.ظ
خانوادهای که معتقدند کودکشان قربانی خطای پزشکی شده است
روزنامه شرق - سمیرا حسینی: «بهخاطر خطای پزشکی باید دست راست پسرم قطع شود»؛ این را مادر علیرضا میگوید، کودک ششسالهای که دو ماه پیش بهدلیل ابتلا به سرطان خون در بیمارستان علیاصغر تهران تحت درمان قرار گرفت، اما بهدلیل خطای احتمالی در شیوه تزریق داروی شیمیدرمانی، دست راستش عفونت کرد و از حدود یک ماه پیش علاوه بر سرطان با رنج عفونت شدید دست هم روبهرو شد، بهطوریکه پزشکان آخرین راهحل را قطع دست او تشخیص دادند، اما علیرضا که دیگر طاقت مبارزه نداشت قبل از قطع دستش، جانش را از دست داد.
با اینحال خانواده علیرضا و وکیلشان همچنان اعتقاد دارند این کودک ششساله بهدلیل کمتوجهی پزشکان با رنج زیادی از دنیا رفت، بههمیندلیل این خانواده علیه تیم پزشکی شکایتی تنظیم کردهاند تا به گفته آنها جلوی رنج علیرضاهای دیگر را بگیرند. روایتی را که میخوانید مربوط به چهارشنبه گذشته است، روزی که برای دیدن مادر علیرضا و کودک ششسالهاش به بیمارستان علیاصغر تهران رفته بودم.
عفونت اولیه دست علیرضا
«بچهام درد داشت و مدام گریه میکرد تا اینکه چند روز پیش پزشکان تشخیص دادند پسرم را در بخش مراقبتهای ویژه بهصورت مصنوعی بیهوش نگه دارند، حالا از این خوشحالم که بچهام خواب است و درد نمیکشد، این خوشحالی بجا نیست، اما علیرضا دیگر درد نمیکشد، گریه نمیکند. من قبول کرده بودم که سرطان دارد، اما نباید او را زجرکش کنند...» مادر علیرضا که نمیدانست دو روز بعد از این مصاحبه فرزندش از دنیا خواهد رفت، نفس عمیقی میکشد، بعد از کمی مکث ادامه میدهد: «آبان ٩٤ وقتی علیرضا سهسالو پنج ماهش بود متوجه شدیم سرطان خون دارد. از آن زمان درمان او را آغاز کردیم هر بار برای شیمیدرمانی به بیمارستان علیاصغر میآمدیم، پسرم نهایتا ٥ تا ١٠ روز بستری میشد اما اینبار از ١٩ آذر که شیمیدرمانی آغاز شد، در بیمارستان هستیم،
فردای آن روزی که دارو به او تزریق کردند متوجه شدم از مقدار داروی درون سرم کم نشده که این یکی از نشانههای این است که دارو وارد رگ نمیشود، هنگامیکه پرستار دستش را باز کرد متوجه سه لکه سیاهرنگ روی دست فرزندم شد، خیلی تعجب کرده بودند چهار، پنج روز به من گفتند یخ بگذار روی دستش، اما هر روز که میگذشت ضایعه بزرگتر میشد و پزشکها هیچ کاری برایش انجام نمیدادند تا اینکه ضایعه تقریبا تمام روی دستش را گرفت و آن زمان علیرضا را به اتاق عمل بردند». «خود پرستارها به من گفتند این سه لکه سیاه نشاندهنده آن است که دارو وارد رگ نشده و مسیر خودش را طی نکرده است، در زیر پوست پخش شد و دست پسرم را سوزانده، من به پزشکها گفتم شما بهعنوان پزشک تا حالا با چنین چیزی روبهرو نشدهاید، جواب میدادند هرکسی به بخشی از بدنش میزند، طوری تعبیر میکردند که این روند طبیعی بیماری است.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان