امتیاز موضوع:
  • 4 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
خودمانیم ها،این ادمیزاد هم عجب موجود پیچیده ایست!
نه دلش ماندن میخواهد؛نه به رفتن رضا میدهد؛خودش از دروغ بیزار است ،
اما؛مصلحت میگوید
اگر دروغ نگوید روزش ،شب نمیشود!
ترافیک و دود و دم و سوراخی لایه ی ازون که کار او نیست!
کار دیگران است!
از خطا هم حرف نزن که خطا کردن فقط کار من است!
!مقصر هم که او هیچ وقت نیست!یادتان باشد هرکجا هر مسئله ای بود

،اگر به یک مقصر نیاز داشتید تا تقصیر را به گردن ش بیندازید و خود رستگار شوید؛
آن یک نفر به طرز داوطلبانه ای منم!!

خودمانیم ها؛این آدمیزاد عجب موجود پیچیده ایست!
چطور هر کداممان یک دانه اش را در وجودمان تحمل میکنیم؟؟؟
پاسخ
سپاس شده توسط:
.نوعی دلتنگی هم هست که در عین حال که دلت برای کسی تنگ شده،تمایلی به دیدنش نداری.
همان حسی که الان دارم،که قاعدتا باید داشته باشم.
خاطرات را به یاد می آورم ولی حسشان را نه.
گذشته را کنکاش میکنم عکس ها را زیر و رو،دنبال سرنخم.
سعی میکنم به یاد بیاورم بودن کنار تو چه حسی داشت...
دست هایت را یادم است ولی گرمایشان را نه...حرف هایت را واو به واو حفظم اما حرف که مهم نیست مهم صداست که آن هم...
دور شده ای آن قدر دور که انگار اصلا واقعی نبوده ای.
انگار تو را داشتن مثل خواب، غیرواقعی بود و من آدمی که دم سحر بیدارش می کنند.
یک تکه از تو را یادم است یک تکه را نه.
میدانی چه قدر دردناک است آدم خوابش را به یاد نیاورد؟انگار توی خماری میـماند.
عرض این اتاق را ساعت ها قدم میزنم. قدم میزنم و فکر میکنم درواقع قدم میزنم و "به تو " فکر میکنم.راستی چه می شود که یک نفر ساعت ها اتاقی را بپیماید و دم نزند؟چه بدانم حتمالا یا احمق است یا دلتنگ شاید هم تو را دوست دارد.
دلم برای تو برای روزهایی که دنیا ما را کنار هم دید تنگ شده ولی تمایلی به بازگشت به گذشته ندارم.
آدم یک بار حس و حال عاشقی دارد بعد آن جوری از تک و تا می افتد که دیگر حتی اسمش را هم نمی آورد.
پاسخ
سپاس شده توسط:
Rainbow 
‌ته اتوبوس،آن صندلی آخر،کنار شیشه...
بهترین جای دنیاست...
برای آنکه مچاله شوی در خودت...
سرت را بچسبانی به شیشه و زل بزنی به یک جای دور...
و فکر کنی به چیزهایی که دوست داری...
و فکر کنی به خاطراتی که آزارت میدهد...
و گاهی چشمهایت خیس شود، ازحضور پُر رنگ یک خیال...
و یادت برود مقصدت کجاست...
و دلت بخواهد که دنیا به اندازۀ همین گوشه اتوبوس کوچک شود...
و دنج و تنها...
و آه بکشی از یادآوری حماقت های عاشقانه ات...
شیشه بخار بگیرد...
و تو با انگشت بنویسی " آینده "
و دلت بگیرد از تصورش...
چشمهایت را ببندی...
و تا آخرین ایستگاه درخودت گریه کنی...
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
نگو بی احساسه
سرده
عاطفه حالیش نمیشه.
اون طوفان های سختی رو پشت سر گذاشته تا موفق شده با خودش صلح کنه.
تو از اون یه صدای بلند میشناسی که محکم و قاطع بهت میگه "نه"
ولی صدای ذهنش و فکراشُ که نشنیدی،شنیدی..؟
تو هیچوقت نمیتونی تصور کنی یه آدم چه اتفاقاتی براش افتاده تا شده اینی که الان هست
هیچوقت..
پاسخ
سپاس شده توسط:
كاملا درسته.
ولي ماها فقط واكتش هاي بيروني طرف مقابلمون رو مي بينيم.
نمي تونيم بشينيم همه رو پردازش كنيم كه dfgh
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
گاهی پیش میاد خب xcvl
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
خط بزنيد از زندگيتان
تمامِ آدمهاى بلاتكليفى كه غيرِ قابلِ پيش بينى اند
ت
مامِ آدمهايى كه حرف ميبرند و مى آورند
آدمهايى كه چون خودشان به جايى نرسيدند،تو را هم متقاعد ميكنند به درجا زدن
آدمهايى كه تا چشمشان به جنسِ مخالف مى افتد،شخصيتِ جديدى از آنها ميبينى!
آدمهايى كه تخريب را از تعريف بهتر بلدند
آدمهايى كه با كنايه حرف ميزنند"سَمى"اند...آرام آرام تمامِ زندگيتان را به نابودى ميكشند
آرام آرام از شما فاصله ميگيرندو با خيالِ راحت،زمين خوردنتان را جشن ميگيرند...
پاسخ
سپاس شده توسط:

تصمیم بگیریم
همین امشب
برای یکبار
غرورمان را نبینیم
صدای خودخواهی هایمان را صامت کنیم
و برای آدمِ دنیایمان بنویسیم
چقدر دوستش داریم
چقد وجودمان به وجودش بسته است
بیایید یک شب خوشبخت بخوابیم
بیایید یک شب خوابِ رسیدن به یار را ببینیم
از خودتان شروع کنید...
شاید شما دلیلِ "بخیر" شدنِ شبِ یک نفر گوشه ی این دنیا باشید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
دندون لق، دیگه نمیچسبه به لثه؛لق شده خب.
باید انداختش دور.
و این بی درد و خونریزی نیست قطعا!

علاقه و محبت زیاد به بعضی آدما که هرکار کردن و هرچی گفتن و هربار برگشتن باز تو مثل تیر چراغ برق موندی سرجات،
لق میکنه دندون احساس رو...

داشتن بیش از حد آدمایی که حتی خودشونم باورشون نمیشه اون حجم دوست داشتنت رو.
آدمایی که تو هی بزرگشون میکنی تا اونجا که یادشون میره...
بهترین کار بعد رفتنشون نه غصه س نه هیچی دیگه.
بهترین کار اینه که دیگه خودت باشی و بندازی دور دندونی رو که کرم خورده...
بذار دندون و کرمای دور و ببری خوش باشن دور همی!
پاسخ
سپاس شده توسط:
از کسی پرسیدند...کدامین خصلت از خدای خود را دوست داری؟
گفت:همین بس که میدانم، او می تواند مچم را بگیرد
ولی دستم را می گیرد...
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Heart فاصله ی غزل | فاطمه سلیم زاده کاربر انجمن ایران رمان Faty khanm 26 2,275 ۱۱-۱۱-۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: Faty khanm
  مهدى جان|محمودى كاربر انجمن ايران رمان محمودی 22 1,320 ۲۸-۰۹-۹۹، ۰۶:۴۷ ب.ظ
آخرین ارسال: محمودی
  هفته ای یک روز با پسر عمه ام ناصر| دختر علی کاربر انجمن ایران رمان d.ali 5 751 ۲۰-۰۶-۹۷، ۱۱:۲۸ ب.ظ
آخرین ارسال: d.ali

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
100 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۱۰-۰۲-۹۷, ۰۳:۲۷ ب.ظ)، لیلی (۰۱-۰۶-۹۶, ۰۴:۵۷ ب.ظ)، sadaf (۱۴-۱۲-۹۷, ۰۲:۳۱ ب.ظ)، زینب سلطان (۲۸-۰۶-۹۶, ۰۳:۱۹ ق.ظ)، v.a.y (۲۸-۱۲-۹۶, ۰۶:۱۶ ب.ظ)، behe6t (۲۵-۰۵-۹۴, ۰۲:۳۵ ق.ظ)، N!rvana (۰۱-۰۳-۹۵, ۰۱:۲۶ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۲۵-۰۷-۹۴, ۱۲:۵۱ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۱۰-۰۶-۹۵, ۱۰:۳۱ ق.ظ)، Tasnim (۲۱-۱۱-۹۶, ۱۰:۲۳ ب.ظ)، ملکه برفی (۲۸-۰۵-۹۸, ۱۰:۰۳ ق.ظ)، vajiheh (۱۹-۰۵-۹۴, ۰۴:۰۷ ب.ظ)، Elien (۱۵-۰۵-۹۴, ۰۴:۱۰ ب.ظ)، elena.r (۰۵-۰۵-۹۴, ۱۰:۵۰ ب.ظ)، hadis hpf (۲۲-۱۱-۹۵, ۰۲:۱۴ ق.ظ)، نويد (۰۳-۰۸-۹۹, ۰۴:۱۵ ق.ظ)، خانوم معلم (۲۹-۰۴-۹۶, ۱۰:۴۸ ب.ظ)، Ar.chly (۳۰-۰۷-۹۴, ۰۷:۳۴ ب.ظ)، تورنادو (۱۰-۰۴-۹۴, ۰۱:۲۹ ق.ظ)، hedy (۲۱-۰۴-۹۴, ۱۲:۵۷ ق.ظ)، farnoosh-79 (۲۰-۰۴-۹۴, ۱۱:۵۳ ب.ظ)، • Niha • (۰۹-۰۹-۹۵, ۰۹:۰۷ ب.ظ)، ◀ M i s a N ▶ (۳۱-۰۴-۹۴, ۰۸:۱۵ ب.ظ)، ****Dayan**** (۲۳-۰۴-۹۴, ۰۲:۵۵ ق.ظ)، "MJ" (۰۶-۰۷-۹۴, ۰۴:۰۶ ب.ظ)، Aiden22 (۲۷-۰۲-۹۵, ۰۵:۲۱ ب.ظ)، raha22 (۰۳-۰۶-۹۴, ۰۹:۰۳ ب.ظ)، Neda0077 (۰۸-۰۶-۹۴, ۱۰:۲۶ ب.ظ)، elham zelzele (۱۰-۰۵-۹۴, ۰۱:۱۵ ب.ظ)، forough (۱۰-۰۵-۹۴, ۰۱:۰۵ ب.ظ)، دختر ایران (۱۹-۰۵-۹۴, ۱۲:۵۳ ق.ظ)، asma123 (۱۴-۰۹-۹۴, ۰۴:۳۱ ب.ظ)، سایه تنهایی (۱۵-۰۵-۹۴, ۰۴:۲۵ ب.ظ)، heliia (۲۶-۱۰-۹۴, ۱۲:۴۱ ب.ظ)، آرام18 (۰۳-۰۸-۹۴, ۱۱:۵۸ ب.ظ)، عسلک(s.g) (۰۵-۰۵-۹۴, ۱۱:۱۳ ب.ظ)، eris (۰۱-۰۶-۹۴, ۰۳:۵۶ ب.ظ)، afsoon100 (۰۴-۰۴-۹۴, ۰۲:۴۲ ب.ظ)، ..MiSs ZaHRa.. (۱۴-۰۴-۹۴, ۰۴:۲۴ ق.ظ)، آشوب (۰۶-۰۹-۹۴, ۰۹:۲۳ ق.ظ)، فاطمه27 (۱۴-۱۰-۹۴, ۰۳:۱۱ ب.ظ)، hannaneh (۱۹-۰۵-۹۴, ۰۴:۳۶ ب.ظ)، f-samiee-g (۲۳-۰۷-۹۴, ۱۰:۳۲ ق.ظ)، *گیسو* (۱۲-۰۵-۹۵, ۰۲:۴۳ ق.ظ)، sadaf af (۰۹-۰۸-۹۴, ۰۸:۴۱ ب.ظ)، dakhtare-darya (۱۲-۰۶-۹۴, ۰۳:۲۹ ب.ظ)، 2fan2314 (۲۲-۰۸-۹۴, ۰۳:۱۳ ب.ظ)، رزبیتا (۲۳-۰۶-۹۴, ۰۹:۰۲ ب.ظ)، RASHNOU (۰۷-۰۸-۹۴, ۱۱:۳۹ ب.ظ)، هبوط (۱۷-۰۷-۹۴, ۰۱:۰۰ ب.ظ)، mania (۱۵-۰۷-۹۴, ۰۵:۱۱ ب.ظ)، parisa1367 (۱۷-۰۷-۹۴, ۰۵:۵۶ ب.ظ)، nza3380 (۱۱-۰۸-۹۴, ۰۷:۲۵ ب.ظ)، fatemeh . R (۲۴-۱۰-۹۴, ۰۳:۰۷ ب.ظ)، *hasti* (۱۴-۰۸-۹۴, ۰۷:۰۵ ب.ظ)، #*Ralya*# (۱۴-۰۸-۹۴, ۰۳:۲۳ ب.ظ)، Madi_2 (۱۶-۰۷-۹۴, ۰۸:۲۹ ق.ظ)، nasim30 (۰۲-۰۹-۹۴, ۰۲:۵۹ ب.ظ)، avapars (۲۴-۱۰-۹۴, ۱۰:۴۸ ق.ظ)، barooni (۲۴-۱۰-۹۴, ۰۷:۵۶ ب.ظ)، بهار۲۳ (۰۴-۰۹-۹۴, ۰۶:۳۹ ب.ظ)، زهرا خانم (۱۲-۰۸-۹۴, ۰۷:۱۰ ب.ظ)، aydil (۱۹-۰۹-۹۴, ۰۵:۱۰ ب.ظ)، مژدده (۲۳-۰۸-۹۴, ۰۱:۵۲ ب.ظ)، لیلا خفن (۲۲-۰۸-۹۴, ۰۴:۰۷ ب.ظ)، صنم بانو (۲۹-۱۰-۹۶, ۰۹:۴۰ ب.ظ)، شقایق سرخ (۲۷-۱۰-۹۴, ۰۷:۰۵ ب.ظ)، afsoonnnnnnnn (۲۲-۰۸-۹۴, ۰۷:۲۰ ب.ظ)، sahar* (۲۶-۱۰-۹۴, ۰۹:۵۴ ب.ظ)، افسون امینیان (۰۲-۰۹-۹۴, ۰۴:۰۵ ب.ظ)، dokhi-atish (۱۹-۰۹-۹۴, ۰۴:۳۴ ب.ظ)، ӄoCholOo (۲۹-۰۹-۹۴, ۱۲:۵۳ ق.ظ)، nastaran_f (۲۸-۰۳-۹۷, ۰۸:۵۲ ب.ظ)، 1374 (۰۴-۰۲-۹۵, ۱۰:۵۹ ب.ظ)، عسل6 (۱۰-۰۵-۹۶, ۰۸:۵۹ ب.ظ)، پژمان فروزش راد (۱۴-۱۱-۹۵, ۰۸:۴۷ ب.ظ)، vahid_t (۲۵-۰۲-۹۵, ۱۱:۰۷ ب.ظ)، AŋɨsA♪E (۱۲-۰۳-۹۵, ۱۱:۳۲ ب.ظ)، Mohade3_asi (۰۹-۰۳-۹۵, ۰۴:۵۳ ب.ظ)، eternity (۲۲-۰۳-۹۵, ۰۲:۵۴ ب.ظ)، ثـمین (۲۸-۰۱-۹۶, ۱۰:۳۸ ب.ظ)، کیان 2 (۳۰-۰۳-۹۵, ۰۲:۴۳ ب.ظ)، دخترشب (۰۲-۰۵-۰, ۰۴:۰۴ ق.ظ)، AsαNα (۰۱-۱۱-۹۶, ۰۹:۱۶ ب.ظ)، ft.samadi (۲۸-۰۱-۹۶, ۱۱:۲۴ ب.ظ)، _AYNAZ_ (۱۴-۱۰-۹۵, ۱۲:۴۱ ق.ظ)، فاطمه۲۷ (۰۲-۰۹-۹۵, ۰۲:۱۱ ق.ظ)، shab mahtabi (۱۵-۰۶-۹۵, ۱۰:۳۲ ب.ظ)، farnaz83 (۲۳-۰۲-۹۶, ۱۰:۴۶ ق.ظ)، khorshid (۱۰-۰۶-۹۵, ۰۴:۰۲ ب.ظ)، یاس ارغوان (۱۴-۱۰-۹۵, ۱۲:۰۹ ق.ظ)، NastaranMir (۱۶-۰۶-۹۵, ۰۳:۴۰ ب.ظ)، d.ali (۳۰-۰۳-۹۸, ۰۹:۵۸ ق.ظ)، daryaeearam (۱۳-۰۶-۹۶, ۱۲:۰۹ ق.ظ)، .AtenA. (۲۵-۰۲-۹۶, ۰۱:۲۴ ق.ظ)، ایانا (۰۱-۰۶-۹۶, ۰۴:۱۵ ب.ظ)، دختربهار (۲۷-۰۵-۹۶, ۱۰:۴۴ ق.ظ)، pariix (۲۰-۰۸-۹۵, ۰۳:۲۵ ب.ظ)، Land star (۱۱-۰۵-۹۶, ۱۲:۰۹ ق.ظ)، Months off (۰۴-۰۹-۹۵, ۰۲:۰۵ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان