ایران رمان

سلام دوستان
شما میتونید هر جمله ویا متنی رو که به صورت دلنوشته ای زیبا ، ادبی و عاشقانه ( کوتاه و بلند ) هست رو تو این تاپیک بزارین .
فقط خواهشا" جوابها خونده بشن تا از جمله های تکراری استفاده نشه
مر30

صفر را بسته اند تا ما به بیرون زنگ نزنیم

از شما چه پنهان كه ما از درون زنگ زده ایم !

---

خـــــــــــــــــــــــُ ــدایا!!!

نه هیچی ولش کن.......

بازم شــــُـــــــــ ـکرت

---

امـــشب انگار قـــرص ها هــــم آلزایمـــر گـــرفــتن...



لعنتــیا یادشــــون رفـــته که خـــواب آورن، نه یــــــادآور

خدا را دوست بدار ...

حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی

---

ﺩﺭ ﻧــﺎﻧــﻮﺍﯾـــﯽ ﻫــﻢ ﺻـــﻒ"ﯾــﮏ ﺩﺍﻧـــﻪ ﺍی"هـــا ﺟــﺪﺍﺳـــــﺖ . . . ﺍﺯ ﺟــﺬﺍﻡ ﻫــﻢ ﺑــﺪﺗــﺮ ﺍﺳــﺖ "ﺗﻨﻬﺎﯾـــــــــﯽ"

خسته ام ...

خستگی گفتن ندارد ...
خستگی فقط درد دارد ...

خدایا بیا این بازی را تمام کن ...
تو بردی

دلم یک دنیا تنهایی میخواهد

با یه عالمه تو

و تمام گوشه کنارهای اغوشت

---

چگونه است؟!
صبح كه بيدار شدي
كدامين نقاب را بر مي داري؟
فصل نقابهاست...
انگار كسي ما را بي نقاب نمي بيند
اگر روي واقعي داشته باشيم
كسي ما را نمي پسندد
به دنبال لحظه ايم كه تمام نقابها از چهره ها برداشته شود
ايا آن روز هيچ "خودي" باقي خواهد م

---

می روم...به کجا؟
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!

کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید....

به دوردست هــــا خيــــره نشو

ريل هاي قطــــار

بــــه هم نخواهنــــد رسيــــد ....!

اينجــــا ريلهــــا

ختــــم مي شونــــد

بــــه چــــراغ قرمــــز پايــــان ايستگــــاه....!

---

مَنْـــ مے دانم ...

دِلَـ ـ ـ ـم تا هَميشـہ دَر وَسـ ـ ـط تريےْ نُقطِہ ي زِندگيتْـــ ـــجا مانِدـهـ ...

جايے بِين خواسَتنْـــ ـ وــنَخواستےْ ...

جايے بينِ بودَن وـنبودَن ...

جايے بينِ رَفتنْـــ وـنرفتےْ ...

جايے بِيےْ ....... اين نُقطہ هاے خالے ... جـ ـ ـا ماندہ اَم......ـ

---

گــــآهـ ـے...!

هَــــنوز گـ ـآهــــے...!

مَــــرآ بـ ـه جــــآن تـ ـو قَـــــسَم مـ ـے دَهَـــــند...!

ببـــــين تَـــــنهـ ـآ مَـــن نيســـتَم

کــــ ه

رَفتَــــــنَت رآ بــآوَر نمـــــــے کُـــنَم...!

---

قـتـی دســــــــــــت فـشردیـم و قــــــــــــــول دادیـم . . .

فـقطـ دســـــــــــــت تـو مـــــردانـه بـود و قــــــــــــــول مـن . . .

---

خیلی وقت است از چیــــزهایی که دوستشان داریم

ساده دل می کنیــــــــم.!!

پس چقدر در این مصیبت حرفه ای هستیم ،

که جدایـــــــــــی نادر از سیمینمان ،

کل دنیـــــــا را میـــــــــــگیرد...


.یادت هست ؟

---

خـآطـرات خیلی عجیبنـد ...!

گـاهی اوقـآت میخنـدیـمـ

بـه روزهـآیی کـ ه گریـ ه میکـردیـمـ...

گـاهی گریـ ه میکنیـمـ

بـ ه یـاد روزهـآیی کـ ه می خنـدیدیـمـ...!

---

از سرم که بیفتی ، دست و پای غرورت خواهد شکست !

آن روز درد شکستن را خواهی فهمید ... روزی که از چشمت افتادم را به یاد آر....

---

من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم ...که سرنوشت درختان باغمان تبر است....

---

کم کم دارد عادی میشود برایم
که هروقت اتفاق خوبی بیافتد
اتفاق بدتری در راه است.
دارم به این روزهایم عادت میکنم ...!

---

بــــا رُژ لبـــی از کینــه لَبـــانَـــم را سُــرخ میکُنـــم

پــــاکـــتِ سیگــــــارم کُجـــاست...؟

میخــــواهَـــم دود کُنـــم همــه مَـــــردانِگیـــت را...

---

خدا امشب با من اينکارو نکن!!
امشب صبر ميخوام ....
آرامش ميخوام
از جنس خودت
کي ميام پيشت؟؟

---

فــَرآموش کــَردَن تو" ..


بــَرایــَم مــٍثل آب خوردَن بــود


از هـَمـآن آب هـآیی


که میپـَرد تو گـــلو


و ســآل هـآ ســُرفهـ میکــُنــیم ...!

---

دِلـتَنگــے پیچیده نیست
یكـ دِل
یكـ آسمـان
و یـك بُغض
و آرزوهاے تـَرك خـورده...
بـﮧ هـَمین سادگــے

---

زخـم ـہایم را میکنیـد و روے پـوست خـود میگذارید ؟!

نکـَن لعنـتے .. درد دارد!

---

سختـــــ استـــــ
وقتـے از بغض گلو בرב میگیرـے
و همـ ـہ مـے گوینـב لباســـــ گرمـــــ بپوشـــــ

---

خــــدایــــــا

صورت حساب لطفا

باقیشم مال خودت

منو خلاص کن سیر شدم از زندگی ...

---

امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد
یا باید خانه مان را عوض کنم
یا پستچی را
تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!

---

نمک خوردی نوش جونت !

نمکدون رو هم شکستی دمت گرم !

دیگه بقیشو به زخمم نپاش … آفرین !

---

میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟

انکارش ...

نه صدايش را نازك كرده بود
نه دستانش را آردي...
از كجا بايد به گرگ بودنش شك ميكردم؟؟

---

داریـــم جایی زندگی میکنیم که هـــرزگی مــُـد ؛
بی آبرویـــی کـــلاس ؛ مستی و دود تفریـــح .
دزد بودن و لـــاشخوری و گـــرگ بودن رمز موفقیت …..
وقتی به اینا فکر میکنم میبینم جهنم همچین جای بدی نیست

---

به بعضیا تو زندگی باید گُفت.. من چشم میذارم.. تو فقط گُمشو !

---

امروز خم شدم ودر گوش بچه ای که مرده به دنیا امد بود ارام گفتم چیزی را از دست نداده ای

چشات ارامشی داره که تو چشمای هیچکی نیست

میدونم که توی قلبت به جز من جای هیچکی نیست

چشات ارامشی داره که دورم میکنه از غم

یه احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم کم

تو با چشمای ارومت بهم خوشبختی بخشیدی

خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی

تو با لبخند شیرینت بهم عشق و نشون دادی

توی رویایه تو بودم که واسه من دست تکون دادی

از بس تو خوبی میخوام،باشی تو کل رویاهام

تا جون بگیرم با تو،باشی امید فرداهام

---

چشات ارامشی داره که پا بنده نگات میشم

ببین تو بازی چشمات دوباره کیش و مات میشم

بمون و زندگیمو با نگاهت اسمونی کن

بمون و عاشق من باش بمون و مهربونی کن

تو با چشمای ارومت بهم خوشبختی بخشیدی

خودت خوبی و خوبی رو داری یاد منم میدی

تو با لبخند شیرینت بهم عشق و نشون دادی

توی رویایه تو بودم که واسه من دست تکون دادی

از بس تو خوبی میخوام،باشی تو کل رویاهام

تا جون بگیرم با تو،باشی امید فرداهام

---

وقتی چشمـ ـانمــ را روی همــ می گذارمـــ

خوابـــ مـ ـرا نمی بــ ـرد

تــ ـو را می آورد !

از میانــ فرسنگــــ ها

فاصلـ ـ ـهـ ...!

شبیه سمرشده ام این روز ها....

دلم عجیب تقاضای مهندی را میکندک میدانم بودنش هم برای من نیست....

لعنت...

ب این عشقی ک از ابتدا ب دست مادمازلی ممنوع شد.....

---

از آجیل شب عید چند پسته ی لال مانده است،
آنها که لب گشودند، خورده شدند
و آنها که لال ماندند، شکستند...
دندانساز راست می گفت:
" پسته ی لال دندان شکن است! "...

بعضـــی حــرفـــــارو نمیشـــــه گفتــــــــ
بـــایــــــد خـــــورد!
ولــــی بعضـــی حـرفــــــارو
نــه میشــه گفتــــــ ، نــه میشــه خـورد!
میمـــونــــه ســــــر دل!
میشــــــــه دلتنگـــــــی ...
میشــــــــه بغـــــــــــض ...
میشــــــــه سکـوتــــــــ ...
میشــــــــه همـــــون وقتــی کــــه
خــودتـــــم نمـیدونــی چـــــه مـرگتـــــه!!
……………..

---

خـــــــــــــــــــدآ ... اینقدر تو خودمــــ ریختمــــ ،

که از سرمـــمــ گـَذشــــــــت …

دارم غـــــــــــــرق میشمــــ …

دســـــــتــت کـــَـَــــــجاست !!