ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
آره من بـــــــــــــــــــــــــــــــــــدمـــــ
همه مشکلـــــــــــــــــــــات از منهــــ
فقطـــــــــ ولمــــــــــــــــــــــ کنید
بذاریــــــــــــــــــــــــــــــد بهـ حالــ خودمـ
بمیـــــــــــــــــــــــــــــــــرمــــــــــــــ:((
ساکتـــــــــــــــــــــــم
عادت ندارم با کسی درد ودل کنم
بذار فکـــــــــــــــــ کننــــــــــــــــــ
نه دردی دارمـــــــــــ
نه دلیــــــــــــــــــ
به سلامتی اونایی که خیلی تنهان


ن اینکه نمیتونن با کسی باشن فقط نمیخوان با هر کسیباشن . . . .


[عکس: 2.gif]سلامتی اونایی که از شدت دلتنگی رفتن تو کما.
حرف میزنن
-راه میرن
-نفس میکشن اما هیچ حسیندارن . .
.سلامتی پسری که یه روز عاشق شد . .
.سلامتی دختری که یه روز عاشق شد . . . .


سلامتی پسری که به اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد . . .


سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت . . . سلامتی عشق پاکشون . . .
سلامتی اون همه خاطره ها و شیطنت هاو دیووونه بازی های زیر بارون . . .


قرار گذاشتن ها
خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها . . .


سلامتی دوستی که زیر آب پسرو به دروغ زد . . .


سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد . . . .


سلامتی اون قسم ها اون دوست دارمهایی که هیچوقت تحویل داده نشد . . .


سلامتی اون پسری که هر چی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت . . .


سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد . . .


سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره بره خواستگاری . . .


سلامتی 21 ماه پست دادن ها و لحظه شماری هاو دور بودن ها . . .


سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقش . . .


سلامتی اون شب . . .


سلامتی اون دوستایی که بخاطر حال پسر بغض داشتن اما پسر خندید تا جشن خراب نشه .


سلامتی اون خنده ی زوری . . .


سلامتی عروسی که ماه شده بود . . .


سلامتی پسری که هنوز امید داشت به عشقش میرسه . . .


سلامتی با اجازه بزرگترها . . .


سلامتی بغض پسر . .


.سلامتی چشم خیس دوستان . . .


سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسر شد . . .


سلامتی سستی زانو . . .سلامتی سیاهی چشم . . . سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت . . .


سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد . . .


سلامتی تیغی که تیز بود . . .سلامتی رگ دست . . .


سلامتی دختری که خودکشی کرد . . .


سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن . . .


سلامتی ملاقات تو بیمارستان . . .


سلامتی اون 5 و6 دقیقه ی تنها با دختر . . .


سلامتی اون چشمای نیمه باز خیس . . .


سلامتی قسم جون پسر . . .


سلامتی قبول کردن دختر . . .


سلامتی لحظه خداحافظی . . .


سلامتی چشمای خیس . .


.سلامتی یه عمر تنهایی . . .


سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد . . . .


سلامتی خنده های کودکی که توی راه بود . . . سلامتی دختری که مادر شد . . . سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند . . . سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه . . . سلامتی امشب . . . سلامتی همه ی عاشقایی که هیچوقت به عشقشون نرسیدن و از دور نگران یکی یه دونه شون بودن و با بغض با سکوتشون گفتن آهای غریبه این که دستش توی دستای توئه همه دنیای منه


خیلی مراقبش باش . . .
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند
من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم
بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم
چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم
به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم
من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم ، آن نگاه های سردت را دوست دارم
بی خیالی هایت را دوست دارم ، اینکه نمیایی به دیدارم هم بماند،غرورت را نیز دوست دارم....
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم....
هر چه بگویی دوست دارم ، هر چه باشی دوست دارم ، مرا دوست نداشته باشی ، من دوستت دارم
من این ابر بی باران را دوست دارم ، من این کویر خشک و بی جان را دوست دارم، این شاخه خشکیده و بی گل را دوست دارم ، من اینجا و آنجا همه جا را با تو دوست دارم....
من این شب زنده داری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطا است و من گناهکار ،من گناه کردن را با تو دوست دارم...
بی مهری هایت به حساب دلم ، اشکهایم را که در می آوری نیز به حساب چشمانم من این حساب اشتباه را دوست دارم....
عالی بودن
رام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم...
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست....
[highlight=#ffffff] [/highlight]
به خاطراتت بگو اینقدر توی دست و پای من نباشند
دیروز یکبار دیگر جلوی همان نیمکت همیشگی زمین خوردم !
وقتی نخواستنت…
آروم بکش کنار …
غم انگیز است اگر تو را نخواهد
مسخره است اگر نفهمی
احمقانه است اگر اصرار کنی . . .
ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺗﻮﭖ ، ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ
ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺧﺎﻃﺮﻩ ، ﺍﺷﮑﯽ …