ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
سخت است فراموش کردن کسی که
با او همه چیزو همه کس را
فراموش میکردم.......!
همه درد منـــــی تو... غم دنیا که غمی نیست
من ازت خاطــــــــــره دارم...
خاطــــــره درد کمی نیست
امروز هم با "بـــــــــــــــــی تو" بودن گذشت..
خوش به حال "یــــــــــــــادم" که همیشه با توست..
دل شکسته ای کنار پنجره سیـــگار میکشید..،
خسته بود..،
آنقدر که یادش رفت بعد از آخرین پک،
سیــــگار را به پایین پرت کند نه خودش را...
گـــــــــــاهی دلم میخواهد بروم...
یک گوشه بنشینم...
پشتم را بکنم به دنیـــــــــــــــــــــا...
پاها یم را بغل کنم و بلند بلند بگویم:
من دیـــگه بازی نمیـــــــــــــــــــکنم...
خســــته ام...
خســــتگی گفتن ندارد...
خســــتگی فقط درد دارد...
خدایا بیا این بــــازی را تمام کن،
تــــــــــــــــــو بردی...
تو ! یادگـــار روزهــای هستی که نه فرامــوش می شـــود .. نه تکرار...!

زنگ بعــد در زندگی خصــوصی ام با تو دیکــته داریم ...
مرا از نوشتــن قسطنطنیه نترسان ..
من تـــــمام قوس های تن تو را بلــدم ...!
توقــع زیادی نیست خواستـن امنیت آغوش تو ...
وعشقی که زیر خط کمربند نباشد ..!!
.
.
.
من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام ...

اینجا ...

کنار تو ...
.
.
.
بوسیـــدنت یک حلقــه ی عاشقانه است .....

برای متوقف کردن حرفهایت ،

که شایــد کمـی احمقــانه شده اند !!



تنت در آغـــوش کسی باشدودلت پیش دیگـــــری
هزار خطبـــه هم کـه بخوانند خیانت است ..!!
.
.
.
ایــن روزهـــا هــوای مـردن را بیــخ گوشــم حس می کــنم
همــانجــایی کـه زمــانی رد نفســـهای تــو بـود...
.
.
.
ساعـــــتهای نبودنت روی مچــم بستـــه نمی شوند
حلقــــــه می شـــوند دور گـــــــــردنـم ..!!
.
.
.
به خوابـــــم که میایی،
خوابـــــم را رنـــگی می کنـــی
روزم را سیــــاه ...
.
.
.
هــر چیــزی زمانــی دارد...

نفـــس هم کـه باشـــــــــی ...

دیــر بیایـــی من رفتـــــــــــــه ام ..!!
.
.
.
گــمم نکـــن ....

در گوشـــه ای از حافــظه ات آرام می نشیـــنم....

فقــط بگـــذار بمـــانم .
.
.
.
کـم طاقتـی...عادت آنـروزهـایـت بـود..
اینـروزها...بـرای گرفتـن خبــری ازمـن...
عجیب صبــور شده ای...
.
.
.

چه تند تند میدوی برای فراموش کردنم...! "بی انصاف!"
مگر نمی بینی پاها ی خیالم در فراموش کردنت چقدر ناتوانند..؟!
.
.
.
مگه با باد نسـبتی داری ..؟!

چقـدر شـبیه تو ...

یک لحـظه آمـد ، مـرا پیـچاند و رفـت!
.
.
.
دستانـم شـاید! اما .... دلـم نمیـرود به نوشتـن ....
این کلـمات بهـم دوختـه شـده کجـا ، احساسات من کجا!!
این بار نخوانـده مرا بفهـم....!!