ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
ســـوم
هفتــــم
چهلـــم
ســـــال . . .
چنـــد ســــال دیگــــر
بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟
از روزهای رفته نگو
روزهای مانده را تعریف کن
با چند ماه خداحافظی کنم
به چند خورشید سلام
تا بیایی …. ؟!
هوای بوی تنت را کرده ام ، می دانی . . .
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است . . . !
آینه
می‌بینم صورتمو تو آینه،
با لبی خسته می‌پرسم از خودم :
این غریبه کیه ؟ از من چی می‌خواد ؟
اون به من یا من به اون خیره شدم ؟

باورم نمیشه هر چی می بینم ،
چشامو یه لحظه رو هم می ذارم ،
به خودم می‌گم که این صورتکه ،
می‌تونم از صورتم ورش دارم!

می‌کشم دست‌ام‌و روی صورت‌ام،
هر چی باید بدونم دست‌ام می‌گه،
من‌و توی آینه نشون می‌ده،
می‌گه: این تو ای، نه هیچ کس دیگه!

جای پاها ی تموم قصه‌ها،
رنگ غربت تو تموم لحظه‌ها،
مونده روی صورت‌ات تا بدونی
حالا امروز چی ازت مونده به جا!

*

آینه می‌گه: تو همون ای که یه روز
می‌خواستی خورشیدو با دست بگیری،
ولی امروز شهر شب خونه‌ت شده،
داری بی‌صدا تو قلب‌ات می‌میری!

می‌شکنم آینه رو تا دوباره
نخواد از گذشته‌ها حرف بزنه!
آینه می‌شکنه هزار تیکه می‌شه،
اما باز تو هر تیکه‌ش عکس من ئه!

عکسا با دهن‌کجی به‌ام می‌گن:
چشم امید و ببر از آسمون!
روزا با هم دیگه فرقی ندارن،
بوی کهنه‌گی می‌دن تموم‌شون!
از تراکم ابرها می ترسم
می روی
چتری برایم بگذار
تنها
زیر شلاق باران می ترسم
او می رود دامن‌کشان
او می رود دامن‌کشان
او می رود دامن‌کشان
من…
زهر ِ تنهایی چشان…
و سالهاست،
…رفتنش هر غروب ، در ذهنم تکرار میشود
  1. دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
    لبای خشکیدم حرفی واسه گفتن نداره
    چشای همیشه گریون اخه شستن نداره
    تن سردم دیگه جایی برا خفتن نداره
    دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
    لبای خشکیدم حرفی واسه گفتن نداره
    میخوام از دست تو از پنجره فریاد بکشم
    طعم بی تو بودنو از لب سردت بچشم
    نطفه باز دیدنت رو توی سینم بکشم
    مثل سایه پا به پا من تو رو همرام نکشم
    دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
    لبای خشکیدم حرفی واسه گفتن نداره
    بذار من تنها باشم میخوام که تنها بمیرم
    برم و گوشه تنهایی و غربت بگیرم
    من یه عمریست که اسیرم زیره زنجیره غمت
    دست و پام غرق به خون شد دیگه بسه موندنت
    دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
    لبای خشکیدم حرفی واسه گفتن نداره
    دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره
    لبای خشکیدم حرفی واسه گفتن نداره
  1. کوچه شهر دلم
    از صدای پای تو خالیه
    نقش صد خاطره از روزای دور
    عابر این کوچه خیالیه
Imagine Imagine there's no heaven, It's easy if you try, No hell below us, Above us only sky, Imagine all the people living for today... Imagine there's no countries, It isnt hard to do, Nothing to kill or die for, No religion too, Imagine all the people living life in peace... Imagine no possesions, I wonder if you can, No need for greed or hunger, A brotherhood of man, Imagine all the people Sharing all the world... You may say Im a dreamer, but Im not the only one, I hope some day you'll join us, And the world will live as one.
I let it fall, my heart
میذارم سقوط کنه، قلبم


And as it fell, you rose to claim it
همین که قلبم افتاد تو خواستی برش داری


It was dark and I was over
قلبم تاریک بود و من خودم رو باخته بودم


Until you kissed my lips and you saved me
تا زمانی که منو بوسیدی و نجاتم دادی





My hands, they're strong
دستای من قوین


But my knees were far too weak
اما زانو هام خیلی ضعیفن بودن


To stand in your arms
مه بتونم تو بازوهای تو بایستم


Without falling to your feet
بدون اینکه به روی پاها ت بیفتم



But there's a side to you that I never knew, never knew
اما یه قسمتی در تو هست که من هیچوقت هیچوقت از وجودش خبر نداشتم


All the things you'd say, they were never true, never true
تمام چیزایی که گفتی، هیچوقت حقیقت نداشتن، هیچوقت


And the games you play, you would always win, always win
و بازی هایی که میکردی، همیشه توشون میبردی، همیشه



But I set fire to the rain
اما من زیر بارون آتش درست کردم


Watched it pour as I touched your face
صادقانه نگاش کردم وقتی صورتش رو لمس میکردم


Let it burn while I cry
بذار بسوزه وقتی که گریه میکنم


'Cause I heard it screaming out your name, your name
چون شنیدم که این بلند اسم تورو قریاد میزنه، اسم تو



When laying with you
وقتی با تو خوابیده بود


I could stay there, close my eyes
میتونستم اونجا وایستم و چشامو ببندم


Feel you here, forever
تورو تا ابد اینجا حس کنم


You and me together, nothing is better
هیچ چیز بهتر از بودن من و تو باهم نیست




'Cause there's a side to you that I never knew, never knew
All the things you'd say, they were never true, never true
And the games you'd play, you would always win, always win


But I set fire to the rain
Watched it pour as I touched your face
Let it burn while I cried
'Cause I heard it screaming out your name, your name


I set fire to the rain
من زیر بارو آتش درست کردم


And I threw us into the flames
و خودمونو در شعله ها انداختم


Where I felt somethin' die, 'cause I knew that
جایی که احساس کردم چیزی میمیره


That was the last time, the last time
چون من میدونستم که باره آخره، بار آخر



Sometimes I wake up by the door
گاهی اوقات من کنار در بیدار میایستم


Now that you've gone, must be waiting for you
حالا که تو رفتی باید برات صبر کنم


Even now when it's already over
حتی حالا با اینکه تموم شده


I can't help myself from looking for you
نمیتونم دست از دنبال تو گشتن بردارم



I set fire to the rain
Watched it pour as I touched your face
Let it burn while I cried
'Cause I heard it screaming out your name, your name


I set fire to the rain
And I threw us into the flames
Where I felt somethin' die
'Cause I knew that that was the last time, the last time, oh


Oh, no
Let it burn, oh
بذار بسوزه