ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
دلم هوس یک دوست قدیمی کرده
یک رفیق شش دانگ
یک آرام دل
کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده
و دیگر محک زدن وزیر رو کردن در کار نباشد
رفیقی که من نگویم واو بشنود
بخندم وحجم بغض را در خنده ام ببیند
رفیقی که بگویمش برو
اما نرود
بماند....
از این تکرار ساعتها

از این بیهوده بودنها

از این بی تاب ماندنها

از این تردیدها

نیرنگها

شکها

خیانتها

از این رنگین کمان سرد آدمها

و از این مرگ باورها و رویاها

پریشانم …

دلم پرواز میخواهد !
[highlight=#f4c7b6][/highlight]
همیشه هم قافیه بودند سیب وفریب
همانند سیبی که آدم وحوا را فریب داد و حالا هم میگوییم سیــــــــــــــــــــــــــــــب
و دوربین های عکاسی را فریب میدهیم
تا پنهان کنیم اندوهایمان رو پشت لبخندمان
گرنمی توانی شاهراه باشی ،
کوره راهی باش

اگرنمی توانی خورشیدباشی،
ستاره باش

کمیت نشانگرپیروزی ویا ناکامی تونیست،
.
.
.

بهترین هرآنچه هستی باش...
گذشته هایت راببخش
زیرا آنان همچون
ڪفشهای ڪودڪیت
نه تنهابرایت
ڪوچڪند!!!!
بلڪه تورا
ازبرداشتن " گام های بزرگ "
بازمیدارند!!!
قرار نیست
من طوری زندگی کنم
که دنیا دوست داره

خب طبعا قرار هم نیست
دنیا همونجوری بچرخه
که من دوست دارم

این به اون در.. خیالی نیست:)
قلمت را بردار ،

بنویس از همه خوبیها
،
زندگی
,
عشق
،
امید

و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا است

گل مریم ،
گل رز

بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال

از
تمنا
بنویس

از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود

از غروبی
بنویس که چون
یاقوت و شقایق سرخ است

بنویس از
لبخند

از نگاهی بینویس
که پر از عشق
به هر سوی
جهان می نگرد

قلمت را بردار ، روی کاغذ بنویس :

زندگی
با
همه
تلخی ها
شیرین
است ... :)
من موفق خواهم شد...
نه
فورا
...
ولی
حتما
...!
شب که میشود…


نبودن هایت را زیر بالشتم میگذارم و شجاعتم را زیر سوال میبرم…


دوام می آورم تا فردا ؟!
آدم ها به اندازه ی “ناگفته هایشان” از هم دور می شوند


نه به اندازه ی “قدم هایشان”…