ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
می گــویند:
دنیــــا بی وفــاســت
امـــا؛
قدرش را بدانید!
مـن دنیــــای بـی وفــاتری هــــــــم داشتـــــه ام !!
ﺗﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔــــــﻮﯾﯽ
ﺗﺎ ﻣـــﻦ

ﺧﻮﺷــــــﺤﺎﻝ ﺷﻮﻡ

ﻣﻦ ﺍﺣﻤــــــﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
ﺗﺎ ﺗﻭ ﺩﻟﮕﯿــــــﺭ ﻧﺸﻮﯼ
به سلامتی همه اونایی که دلشون
یه آغوش میخواد ولی
تنهای تنهان!
خدا تو را که
می آفرید
حواسش پرت
آرزوهای من بود

شدی همان
آرزوی من!
رفتنت را تماشا کردم
بغضم را بلعیدم!

اشک در چشمانم
عجب ماهرانه
آخرین لحظه را

تار و مبهم به تصویر کشید !!
ایــن روزهـــا
خیلــی چیـزهـــا دست من نیست...!

مثلا؛
♥دستانت♥
حافظ هم
[b]از من کلافه است !
بس که
آمدنت را فال گرفتم !
[/b]
کـاش کـسـی مــرا بـا صـدایِ تــو،
[b]بــا لـحـــنِ تــــو،
صـدا بـزنـد!
[/b]
اگر دنیا نمیداند من تنهاترین تنهای تنهایم
بیا ی لحظه شادم کن
ک من غمگین تر از غمگین ترین غم های دنیایم
هـــــی غـــــریبه!

روی کـــــسی دســـــت گـــــذاشتی
کـــــه هـــــمه ی دنـــــیای مـــــنه!
بـــــی وجـــــدان،
انـــــقد راحـــــت عـــــزیزم صـــــداش نــــــکن!

[عکس: Favimll.JPG]