ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
پیرمرد همسایه آلزایمر دارد ...
دیروز زیادی شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بیدار شود ...!

[عکس: 0.874927001374474303_taknaz.jpg]
خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیر چشماتم
خداحافظ نگو وقتی تا هر جا باشی همراتم
تو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی
نمی دونی چقد سخته شبِ سرد فراموشی
شبی که کوله بارت رو میون گریه می بستی
یه احساسی به من می گفت هنوزم عاشقم هستی

خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیر چشماتم
خداحافظ نگو وقتی تا هر جا باشی همراتم
چرا حالت پریشونه چرا مایوس و دل سردی
خداحافظ نگو وقتی هنوزم میشه برگردی
تو یادت رفته اون روزا یکی تنها کست میشد
خداحافظ که می گفتی خدا دلواپست میشد
خداحافظ نگو هنوز درگیر چشماتم
خداحافظ نگو تا هر جا باشی همراتم
خداحافظ نگو
نه چشمانم را میبندم و نه گوش هایم را میگیرم...
میخواهم و ببینم و بشنوم تمام لحظه های نبودنت را،تمام امید آمدنت را...
آری،من اینجا،چشمانم را به راه آمدنت دوخته ام
و در تلاطم لحظه ها گوش میسپارم به آهنگ قدم هایت،
همان هایی که برای به هم رسیدن برمیداری...
امید آمدنت تمام لحظه هایم را پر میکند،
عطر نفس هایت در ذهنم میپیچد و من اما،
آنقدر نزدیک می بینمت که گرمی آغوشت،هرم نفس هایت،لذت بوسه هایت و حتی نوازش هایت را حس میکنم...
دوری و دیر میشود که بیایی میدانم
اما آنقدر نزدیک می دانمت که گویی هرلحظه با منی،
اینجا کنار من،
در واج واج کلماتم حتی...
می آیی،میدانم...
آنقدر منتظر میمانم تا چشم هایم نوید آمدنت را به قلبم بدهند،
چشمان منتظرم...
یادته میگفتی عشقمون مثل تو فیلماست؟؟؟تو نقشت رو خوب بازی کردی ولی من نمیدونم مشکلم چی بود که نقشمو دادن به یکی دیگه؟؟؟؟
glaglaglaglaglaglaglaglaglaglaglaglagla
می خواهم امشب از ماه قول بگیرم که هر وقت دلم برایت تنگ شد

در دایره حضورش تو را به من نشان دهد

می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم


هر وقت دلم هوای تو را کرد


عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند

می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم

که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند قایق احساس مرا بشکنند

دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد

می خواهم امشب با تمام قلب هایی که احساس مرا می فهمند و می شنوند

پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار م را هم شنیدند

احساسم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند..

زندگے در اعماق عادت ها


هیچ فرقے با مرگ ندارد


ما مرده ایم


فقط معناے ِ مرگ را نمےدانیم


[عکس: shamekh1009.jpg]
نشستم....


خسته شدم...


دیگر قایق نمیسازم...


پشت دریاها هر خبری که میخواهد باشد


باشد....


وقتی از تو خبری نیست....


قایق میخواهم چه کار....؟؟


مرا همین جزیره کوچک تنهایی هایم بس است......!




[عکس: shamekh73%20%28325%29.jpg]


یه وَقتآیے بآیـَכْ رَפֿـتْ..!!




اونم بآ پآـے פֿـوכِتْ..!!


بآیـَכْ جآتو تو زنْدِگے بَعْضے هآ פֿـآلے كُنے..!!


כُرسْته تو شُلوغیآشوטּْ مُتوَجهْ نِمیشَنْ چے میشه..


وَلے بـכوטּْ..


یه روزـے..


یه جآیے..


بـَכْ جورـے یآכِتْ مے اُפֿـتـَטּْ، كه כیگه כیرْ شـُכه..!!


פֿـِیْلے כیرْ...!!




[عکس: 16647761200839787881.jpg]
دنیای واقعی اینجاس
دنیای مجازی اون بیرون!!
که همه با نقابن! همه تو قیافن!!!
دنیای واقعی اینجاس ...
همه بی ریا و خاکی ، کسی زخماشو نمی پوشونه ...
کسی اشکاشو پاک نمیکنه ، کسی بغضشو قورت نمیده...
دیدی؟!
دنیای واقعی همینجاس!


[عکس: 2a807b15bf44a7c0464299cf64ddf299-425]
یــآدَتــ بـآشــَد!


هَمـِـہ ے قـَرآردآدهـآ رآ کـِہ روے ِ کـآغَـذهـآے ِ بے جـآن نـِمےنـِویسَـند!


بَـعضے از عَهــدهـآ رآ روے ِ قـَلبــ ـهـآے ِ هـَمـ مےنـِویـسیمـ ...


حـَوآستــ بـِہ ایـن عـَهــد هـآے ِ غـِیـر ِ کـآغـَذے بـآشـَد ...


شِکـَستـَنـِشـآن یـِکــ آدَمـ رآ مےشِکـَنـد ...


حـَوآسَـتــ باشَـد


یـِکــ آدَمـ رآ ...
[عکس: ppzj98iadah5jmeuq9z.jpg]