ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[align=-WEBKIT-CENTER]نامردها چند بغض به یک گلو ؟[/align]
خوش بحالت آسمان
بغضت که می شکند همه خوشحال می شوند
بغض من که می شکند
همه می گویند چته باز؟
می گویند
آخر خنده گریه است
بهانه ای جور کن بخندم
بغض بدی در گلو دارم...
گاهی سکوت علامت رضایت نیست
شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی بغض:(
[highlight=#e3c893] [/highlight]
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی.....
شکسته ام.......
ديــده اي شــيشــه هـاي اتــومبــيل را
وقـــتــي ضربـــه اي مـــي خــورنـد و
مـــي شــکنـنـد !؟
ديــده اي شـيشــه خــرد مــي شــود ولــي
از هــم نمــي پاشــد !؟
ايـــن روزهـــا همـــان شــيشــه ام ؛
خــرد و تــکـه تــکــه ،
از هــم نـمـــي پــاشـم
ولـــي شــکـستـــه ام .
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم.....
شیشه ها را نمی شکنم.....
غــرورم را نمی شکنم.....
دلت را نمی شکنم.....
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است !!!!!!!!
من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم
نام مرا گذاشتند "با جنبه" ! بی آنکه بدانند؛
خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود....
[align=-WEBKIT-CENTER]ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﻟﮑﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ ﮐﺴﯽ ﺟﺪﯾﻢ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ[/align]
چند وقتیست همه دلگیرند از من..

دلیل میخواهند برای غمگین بودنم...


برای نا امید بودنم...
برای تلخ شدنم...
نگران من نباشید..
من نه غمگینم...نه تلخ...نه ناامید...
فقط مدتیست گم شده اند... دنبالشان میگردم...
صبــــــرم...اميدم...

نميدانم در كدام صفحه قصه سرگذشتم
جا گذاشتمشان.


ولی.........

خوب میشم