ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم
وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟

پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی
و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.

و سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کندو حوصله نداری
سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد.
و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و
چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو... !
شده دلت بگیره سرت را جایی نباشه که بگذاری ؟!
شده کسی نباشه کنارت که باهاش درد دل کنی ؟!
خدایا همیشه یار دل های تنها باش و تنهاشون نگذار




[عکس: 0.582313001366638453_taknaz.jpg]
ای جانم الهییییییییی...


احساس حیوانات گاهی از ما انسانها بیشترهUndecided
گفت سرنوشت من و تو از هم جداست.گفتم اين بهانه است

قلب من بازيچه دلهاست

گفت تقصير خودت بود ,عشق در قصه هاست

گفتم اگر عشق در قصه هاست ، پس چرا با من عهد بستي.

گفت تو اشتباه کردي که به پاي من نشستي.
zaps
[url=http://ups.night-skin.com/][/url]


دلتنگی چه حس بدی است....
تنهایی چه حس بدی است
کاش...
پاره ای ابر میشدم
دلم مهربانی می بارید
کاش نگاهم شرار نور میشد
اشتی میدادش
و
که دوست داشتن چه کلام کاملی است
و
من...
چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!




میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد


وقتی کسی تو را عاشقانـــــــه
دوست دارد
شیوه ی بیــان اســم تـو
در صدای او متفاوت است
و تــــو ... ... ... می دانی
... که نامت
در لبهـای او ایمن است
زندگي پانتوميم است. . . .

حرف دلت را به زبان بياوري باختي. . .!
ساده بگويم
نگاه زاده علاقه است
وقتی دو چشم روشن عشق
به تو نگاه می‌كند
تو ديگر از آن خود نيستی
كودك می‌شوی، جوان هستی و جوانی نمی‌كنی
رد می‌شوی، پير هستی، می‌مانی
هميشه در پی آن گمشده‌ای هستی
كه با تو هست و نيست
باز در پی آن علاقه پنهان
آن نگاه هميشه تازه هستی
از آن دو چشم روشن
عشق را
در غبار بی‌امان زمان،
جستجو می‌كنی
غافل از اينكه
او ديگر تكه‌ای از تو شده است
سايه‌ای خوش بر دل تو
گوشه گوشه اين خراب
سرشار از عطر نگاه توست،
عزيز.....

بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی !


سکوت کنی !


فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری !



تموم که شد بغلش کنی و اروم در گوشش بگی :


با من نجنگ ، من دوست دارم ♥

........