ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
اگر میآیی ، خبرم کن در خانه بمانم .
که از اندوه نمیرند شمعدانی های منتظر و ماهی های حوض ،
و لبخندی که به شوق بر لبانم می بندد
که تو بیاییُ کسی در خانه نباشد .....
مرد بايد با وجود همه ي غرورش،مهربون باشه…
باوجود همه ي لجبازيش،وفادار باشه…
باوجود همه ي خستگي هاش،صبور باشه…
باوجود همه ي سختي هاش،عاشق باشه…
مرد بايد محکم باشه…
بايد تکيه گاه همسرش باشه…
مرد بايد،”مـــرد” باشه…
همين….
پنجره باز و بسته کن
یاد هوای ابری
ابرای دل شکسته کن
پنجره باز و بسته کن
یاد پرنده اسمان
در پاره تنم
زخمی در به در منم
لالم و در سکوت خود
بر سر و سینه میزنم
خطر ناک ترین خوردنی دنیا
گول ظاهر آدماست

*******************

آدما وقتی لازمت دارن
چه مهربون میشن

*******************
خسته ام
اینقدر از گذشته هام خسته ام
که میخوام آینده ام و ول کنم
اینقدر غریبه دور و برم هست
حتی میترسم درد و دل کنم
آدم‌ها عطرشان را با خودشان مي‌آورند


جا مي‌گذارند و مي‌روند‌‌


آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند


ولي توي خواب‌هايمان مي‌مانند‌


‌ آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند


ولي ديروز را با خود نمي‌برند‌‌


آدم‌ها مي‌آيند خاطره‌هايشان را جا مي‌گذارند و مي‌روند‌‌


آدم‌ها مي‌آيند تمام برگ‌هاي تقويم بهار مي‌شود مي‌روند


و چهار فصل پاييز را با خود نمي‌برند‌‌


آدم‌ها وقتي مي‌آيند موسيقي‌شان را هم با خودشان مي‌آورند


و وقتي مي‌روند با خود نمي‌برند‌‌


آدم‌ها مي‌آيند و مي‌روند


ولي در دلتنگي‌هايمان‌‌ شعرهايمان‌‌


روياي خيس شبانه‌‌مان مي‌مانند‌‌‌


جا نگذاريد هر چه مي‌آوريد را با خودتان ببريد‌


به خواب و خاطره‌‌‌ي آدم برنگرديد .....!!
قولها."بی اعتبار"
حرفها."ناخالص"
عشقها."پوشالی"
محبتها."قلابی"
خوبیها."تظاهر"
دیدارها."تفاخر"
صورتها."پر رنگ"
سیرتها." بی رنگ"
شعارها."بدون عمل"
قضاوتها."بدون عدل"
و
درکدامین نقطه ازانسانیت ایستاده ایم؟
یادش بخیر ، روزی دروغگو دشمن
خدابود!!
بدتر از رفتن ...!
گندیست که انسانها به باور یکدیگر میزنند ...
آزار دهنده ترین سکوت ...!
وقتی است که دروغ میگویی و مخاطبت در :
سکوتی سنگین فقط نگاهت میکند...
بعضي زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــايـــد روشونو باز كنــــي
و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشــــــــــ ــــي ...
تــــــــا يــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــي آدمـــــــــــــا
نبــــــــــــــــــــايـ ـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـايـــد! ! !