ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
همه جا هستی
در نوشته هایم
در خیالم
در دنیایم
تنها جایی که باید باشی و ندارمت در کنارم است!
نمیدانم به مسافر دل بستم
یا به انکه دل بستم مسافر شد
نقش درخت خشک را بازی میکنم
نمیدانم باید منتظر بهار باشم یا هیزم شکن؟
دلتنگم . . . دیدار تو درمان من است ....
zapszapszapszaps
من به تنگ آمده ام از همه چیز !!!!!
بگذارید هواری بزنم ....
dviadviadvia
چه غریب ماندی ای دل !
نه غمی نه غمگساری !!!
نه به انتظار یاری !
نه ز یار انتظاری ....
میدانی رفیق ....
درد دل نمیکنم .. زخمی که از عصب بگذرد دیگر درد ندارد . . .
این ايران رمان بی وقفه میرند . . .
فرقی نمیکند با من ... بدون من !!!!
gla
حیرانم از نشانه گیری پروردگار !!!!!!!
صاعقه طرف دیگر بود کاشانه ما سوخت . . .
رفت ....

[عکس: love_ariapix.net_11.jpg]
رف‍ـــــــــــــــــــت . . .
بی آنکه مرا به خ‍ــــــــــــــــدا بسپارد . . .
نمی دانم . . .
خدا را از یاد برده بود یا مرا . . . !؟
::
::
درنگ
عجب دنیای عجیبیست !
رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود !
زمانی که گفتی” برو ”
چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . . .
::
::
همیشه در سختی ها به خودم میگفتم : ” این نیز بگذرد . . . ” هنوز هم میگویم .
اما حال میدانم آنچه میگذرد عمرِ من است ، نه سختی ها !
::
::
همیشه دور نما ها
خواستنی ترند
مثل سراب
مثل فردا
مثل تو . . .
::
::
باختم تا دلخوشت کنم ، بدان که برگ برنده ات سادگیم نبود ! دلم بود . . .
::
::
می دونی چیه رفیق !؟
حکایت زندگی ما شده مث “دکمۀ پیرَن”
اولی رو که اشتباه بستی تا آخرش اشتباه می ریبد
بدبختی اینه که زمانی به اشتباهت پی می بری که رسیدی به آخرش . . .
::
::
گفته باشم !
من درد میکشم
تو اما چشم هایت را ببند
سخت است بدانم می بینی و بی خیالی . . .
::
::
چه زود فراموش می شوم
انگار سالهاست که من مرده ام
اما هنوز ذهن زخمی ام
یاد تو را نشانه می رود
::
::
گاهی آدمها چنان کیشت میکنند . . .
که تا سالهای سال مات میمانی !
::
::
سختی ها نمک زندگــــــی است . . .
امّا چرا کسی نفهمید ” نمــــــک ” برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست . . .
مزه ” درد ” میدهد . . . !
::
::
هی رفیق از تو چه پنهان
آدمها آنقدر دورم زده اند که بعید نیست
یکی از همین روزها میدانی را به نامم کنند . . . !
::
::
تـو هم تلخ بودی ! تلــخ !
درست مثل قطره های فلج اطفالی که در کودکی به خوردم می دانند !
غافل از اینکه این بار تلخی تــو دلم را فلــج کرد . . . !
::
::
مــن ، بــا کنــاری ات ، کنــار نمــی آیم ! کــنار مــیروم . . .
::
::
وقتی به خاطر پری قصه ها بخوای قهرمان داستان بشی ،
آخرش چیزی نخواهی شد ؛ جز همون کلاغی که به خونش نرسید !
::
::
از درد های کوچک است که آدم می نالد !
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی . . .
::
::
سلامتیه اس ام اس هایی که هر شب نوشته میشن و هیچ وقت فرستاده نمیشن…
چون میدونن جوابی نمیگیرن . . .
::
::
گفت : دوستت دارم
هر چه گشتم مثل تو پیدا نشد
گفتم : خوب گشتی ؟
گفت : آره
گفتم : اگه دوستم داشتی نمی گشتی . . .
::
::
عزیزم من خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم ، فقط دارم آروم آروم زمینو ترک میکنم واسه وقت کشی . . .
::
::
چه “ شوری ” میزند دلم وقتی . . .
در چشم دیگران
انقدر “ شیرین ” میشوی !
::
::
من و تو از همان روز اول ، محکوم به از دست دادن بودیم !
اس دونی دات آی آر
تو ، همان یک ذره احساست را . . .
و من . . .
تمام زندگی ام را . . .
::
::
غریبه ها که هیچ . . .
دوستان هم گاهی به اندازه ی دو سه خط بیشتر ، حوصله ات را ندارند . . .
::
::
حالا که تمام راه را آمده ام
حالا که تا تو هیچ نمانده
چقدر دیر خدا یادش آمد
که ما قسمت هم نیستیم . . .
::
::
چه درد بدی ست بزرگ شدن دردهایت ، قبل از خودت . . .