ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
شاید هنوز خیلی‌ها "نمی‌دانند" که دل،
سرزمینِحاصل‌خیزی است که وقتی می‌آیند و بذرِمهر،
محبت وعلاقه را در آن می‌کارند آن مهر به
سرعت جان می‌گیرد، بزرگ می‌شود،
چنان باغی
سرسبز که به آن عشق می‌گویند!
اما دررفتن‌های نا به‌هنگام گویی:
آتشی را، در آن باغرها می‌کنند، باغ شعلــه می‌کشد،
دل می سوزدو دیگر هیچ‌وقت مثل آن روزها حاصل‌خیزنمی‌شود...
#روزبه‌معین
گاهی دلت انقدر میگیرد
که اندازه ی هفت اسمان هم گریه کنی
ارام نمیشود 
صاف نمیشود
ترمیم نمیشود
واین نمیشود ها نابود میکند
شیشه ی ترک خورده ی 
احساست را





این روزها تلخ می گذرد ،
دستم می لرزد از توصیفش

همین بس که :نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی،
مثل خودکشی است
با تیغِ کُند

glb