ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
شاید قانـــون دنیا ـهمین باشد
تو صاحب
ِ آرزویـــــے باشـے
کــ ِ
شیرینــے تعبیرش
براے
دیگــــــریست
[b]فکر می کنم رفتنت آنقدر ها هم فاجعه نيست !!!
من به اندازه ی تمامی آدم های دنيا...
برای فراموش کردنت انگيزه دارم...
[/b]
[b][font=&quot]روزی فکر می کردم که اگر او را با غریبه ای ببینم[/font]
[font=&quot]شهر را به آتش می کشم[/font][font=&quot].[/font]
[font=&quot]اما[/font][font=&quot]...[/font]
[font=&quot]اما امروز حاضر نیستم شمعی روشن کنم تا[/font][font=&quot]...[/font]
[font=&quot]تا ببینم او کجاست[/font]...![/b]
بـــازگشته امـــ از ســَــفر...

سَــــفر از مــَـن بـــاز نِمي گـــردد !!
خامش منشین خدارا
پیش از انکه در اشک غرقه شوم
از عشق چیزی بگو.....

ا.بامداد

+تلخه واسه من....
دلم به بهانه ی همیشگی گریست . .
بگذار بگرید و بداند ,
هر انچه خواست همیشه نیست !
امشب خانه ی دلم ویران شده
امشب زمزمه ای در گوشم می شنوم
زمزمه ای از صدای تو
صدایی که با غم یکی شده

کاش قبل از شکست دلت می مردم کاش هزاران بار می شکستم و شکست تو را نمی دیدم
فاصله که میگیری تازه می دانی دنیای واقعی ات زمین تا آسمان با دنیای مجازی فرق دارد.
می دانی که وقتی از پشت سیستم بلند می شوی و انگشتهایت از فشار دکمه ها آزاد میشود،ذهنت را هم باید آزادکنی.
آزاد از هرچه دیدی و شنیدی...هرچه گفتی و گفتند...
آدمهای دنیای مجازی گاهی انقدر دلچسب میشوند که از واقعیّت خودت متنفّر میشوی.از شخصیتهای دنیای خودت متنفر میشوی...
دلت میخواهد ساعتها پشت همان دیوار مجازی بنشینی و حرفهایی را بگویی که مدت هاست
دلت میخواست گوش شنوایی برایشان بیابی...
و حرفهایی را بشنوی که عمریست حسرت شنیدنش تو را مغموم کرده...
آری! اینست دنیایی که دلت می خواهد...
دنیایی هرگونه اعتقادی در آن موج میزند.اینهایش شبیه است به واقعیت تو...
و من مدتیست دلم تنگ همین دنیای مجازی شده است...مدتیست فاصله گرفته ام از حقیقت و واقعیتها...
اما با همه اینها


بهتر است دنیای مجازی و آدمهایش را فقط و فقط مجازی بدانیم...حتی حرف هایی که زده میشود...
[font=&quot]حـالا کـه میـخـواهـی بـروی لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار[/font][font=&quot] ...
[/font]
[font=&quot]دلـم را فـرستــاده ام دنبـالِ نخــود سیـــاه . . .[/font]
دلم باران میخواهد
فقط باران...
با یک بغض به اندازه تمام دلتنگی هایم...
وبعد هم توبشینی کنار من
وهر دو با هم قطره های باران را بشماریم..
یک...
دو...
سه...
وبعد اصلا یادمان برود که همه اینهااا فقط یک خیال است....
تو ...باران...من...
همه اینهاا خیال است؟؟!!