ایران رمان

نسخه‌ی کامل: دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
گاهی آنکه سراغی از تونمیگیرد؛دلتنگترین برای دیدنت است و از  شکاف چشمانش به نبودنت خیره میشود

آنکه تو او رانمیبینی نامهربان نیست!
دلم برای آن لحظه ها تنگ میشود !

لحظه هایی که بی دلیل میخندیدم !

لحظه هایی که هر ثانیه برای شاد بودنم دلیلی داشتم !

اما حالا دخترک درونم هزاران دلیل برای جاری شدن اشک هایش دارد ...

و هزاران دلیل برای باز کردن در قلبش به روی تمام غم و غصه های دنیا

و حالا دیگر حتی به سخت شدن هم رضایت نمیدهد !

به سنگ شدن می اندیشد !

اینگونه اطمینانش بیشتر است ...!!!!
✾ ✿ ❀ خـــــــــــدایـــا... ✾ ✿ ❀


卐 ✘ نتـــــرس ✘ 卐


✪ نــــــه بــه گنـــــاه میفــــتی ✪


�� نه جهنم میروی... ��


�� مـــــن و تــــــــو به هـم محرمیـــم...!! ��


▉ ▇ ▅ ▄ 'دســـــتــــانــم را بگیـــــــــر' ▄ ▅ ▆ ▇
زخم ها

حافظه دارند

که پس از خوب شدن هم

به یاد مى آورند..
به لبهایت خوار و خفیف کردن نیاموز که برای بوسیدن آفریده شده اند...
یه وقتایی.... یه کسی..... يه حرفي میزنه.... که حتی اگه خود خدا هم واسه دلجویی بیاد
.
.
.


زخم دلت خوب نمیشه ....
 
چند وقتیست هر چه می گردم



هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم



نگاهم اما . . .



گاهی حرف می زند ، گاهی فریاد 

كسي چه مي داند !!!

 یک نگاه

. . .


خسته چه می خواهد بگوید...
●•
قول داده اَم…
هر شب، فانـــوس یادَت را میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛ هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتاره‌ی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد… خیالَت راحَت !
 
آمدی خانه نبودم
به رویِ باران نیاور !
برایِ شمعدانیِ لب تشنه ات،
آب شده ام ...

[عکس: 14152600611.jpg]
خــوب ِ مــن همین جا درون شعرهایم بمان

تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدم ها

مرا با خود نبرد به سرزمین هایِ دورِ احساس

من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها

شعرِ من بهانه ایست ...
تنها بهانه...