۰۶-۱۰-۹۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ
دکتر محمدرضا دشتستانی به سال ۱۲۹۲ در خاندانی مذهبی و معتقد به مبانی دینی در رشت زاده شد.
تحصیلات دوره ابتدایی و دوره اول دبیرستان را در زادگاه خود، در سنوات ۱۳۰۸ – ۱۲۹۹ در دبیرستان پورداود رشت و تحصیلات دوره دوم دبیرستان را در دبیرستان شرف تهران در سال ۱۳۱۲ به پایان برد.
و از بدو تأسیس دانشگاه تهران در رشته پزشکی به تحصیل اشتغال ورزید و در سال ۱۳۱۸ به اخذ دانشنامه دکترا و تخصص در امراض داخلی به موجب مدارک موجود نایل گردید.
دکتر دشتستانی از جمله اولین فارغالتحصیلان دوره پزشکی در ایران است.
وی از نخستین کسانی است که از دانشگاه تهران درجه دکترای پزشکی دریافت داشت بعد از فراغ از تحصیل با درجه ستوان یکم در بهداری ارتش به عنوان پزشک وظیفه هیجده ماه خدمت می نمود.
دکتر دشتستانی در شهرهایی چون شفارود، کیاشهر، لاهیجان، پیش از جنگ جهانی دوم خدمات پزشکی خود را آغاز کرد و از سال ۱۳۲۴ در شهر مذهبی آستانهاشرفیه به انجام خدمت اشتغال داشت، وی مدتهای زیادی ریاست بیمارستان آستانهاشرفیه و ریاست بهداری این شهر را نیز عهده دار بود.
دکتر دشتستانی مردی وارسته، انسانی پرهیزکار فاضلی با فضیلت و معتمدی امین بود به حرفهاش سخت پایبند و علاقمند، و عاشق و شیفته پیشهاش که این همه را نه از نظر شغلی بلکه فقط و فقط صرفاً برای تحصیل و رضای پروردگار انجام میداد.
دکتر دشتستانی مرد کار و تلاش بود، انسان آزادهای که دور از همه تعلقات و با چشمپوشی و گریز از کششهای دنیا پرشر و شور و سرشار از جاذبههای قدرتمند، جهان مادی با همه جلوه گریههایش قادر نگشت او را مجذوب خود نماید طبیبی که در وارستگی از دیدگاه معتقد و منتقد همواره نمونه انسانیت بود و جلب رضای خالق و خدمت به خلق و نودوستی را وجه همت بلندش قرار داد.
عارف خداشناسی که از انجام خدمات دلسوزانهاش دقیقهای فروگذار نکرد، خدمتگذاری در کمال خلوص و نهایت ایثار و از خودگذشتگی بود تا آنجا که پس از چهل و سه سال خدمات شایسته و صادقانه پزشکی جان خود را نیز در این راه نهاد و در این راه جان باخت بدان گونه که تا واپسین روزهای عمر پربرکت و گرانمایهاش و پس از افتادن در بستر بیماری سی و هفت سال در این شهر خدمتگذاری صدیق بود.
یار دردمندان و مستمندان، سرانجام صبح روز شنبه مقارن ساعت ۲۰ : ۱۱ دقیقه مورخ ۳۰ مرداد ۱۳۶۱ دعوت حق را لبیک گفت و بسوی پروردگار شتافت.
زنده یاد مرحوم حاج محمدرضا دشتستانی از طرف مردم در روز تشییع جنازه کمنظیرش لقب دکتر مستضعفان گرفت.
پایمردی و استقامت در کار سرمشق و نمونه است چنانکه دو بار در مطب کوچک و محقرش از شدت فشار کار و کار مفرط از حال میرود با وجودی که خود در این اواخر در نهایت ضعف جسمانی بود و با کمال خوشرویی و ایستادگی از درمان انبوه بیماران فشرده در اتاق مجاور مطب و صفکشیده در کوچه که گاهی جمعیت از یکصد و پنجاه و دو نفر متجاوز بود غفلت نمیکرد و تا آخرین نفر بیمارانش را معاینه نمینمود مطب را ترک نمیگفت چنانچه خود به یکی از محارمش در زمان حیات خود میگفت تا آخرین نفس کار میکنم.
دکتر دشتستانی هیچگاه وقت ملاقات قبلی نداشت و نرخ ویزیت از پیش تعیین شده نیز، در سرما و گرما و باران و برف و حتی نیمه شبها و روزهای تعطیل به مداوای بیماران دردمند و مستمند مینشست و بسیاری از اوقات دیده شد که شبها آماده و با لباس میخوابید تا در نجات بیماری همراهی داشته باشد.
در روزهای عاشورای محرم هر سال دیده شد دم درب ورودی خانهاش مینشست تا مضطربی را از اضطراب درآورد و روزگاری که بیماری تیفوئید و تیفوس در شهر بیداد میکرد یک تنه که پزشک تنهای شهر بود قد مردانگی برافراشت تا در شهر تلفاتی نداشته باشد.
در نهایت مراقبت از حال بیماران به ویژه بیماران مستمند غفلت نمیورزید و خود به سر وقت بیماران ویزیت شدهاش در خانهها و روستاهای دور و نزدیک بدون اطلاع قبلی میرفت، هرگز از کسی نمیرنجید، نزدیکان بیمار هنوز به خانه نرسیده خود بر بالین بیمار حاضر بود.
در بعد عرفان و علم و عمل و جهاد بین همگان شاخص بود از جهت تقوا در این دیار سرآمد همه افراد هم حرفه خود بود.
مواظبت غریبی بر حال بیماران فقیر و نیازمند داشت به همین جهت نیازمندان غیر از در خانه و مطب کوچک او، جایی را نمیشناختند.
برای حفظ غرور و شرف انسانی بیمار فقیر و آبرومند بدون کمترین بازتابی روی نسخه آنان علامت مخصوص میگذاشت تا پول دارو را نیز خود بپردازد. یار فقرا و محرومان بود و با دستهایی به آنان پول و آذوقه میرساند.
و در پایان اینکه هیچ خانوادهای در شهر و در روستاهای دور و نزدیک نبود که دلهایشان از یاد گرامی شادروان مرحوم دکتر انباشته نباشد و کودکی و فقیری در شهر در آن زمان نمییافتید که مهربانیهای او را درک نکرده باشد .
روحش شاد .
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.