۱۷-۱۲-۹۳، ۰۷:۴۶ ب.ظ
ایرج (بهرام رادان) و شکوه (لیلا حاتمی) فیلم عروسی شان را میبینند و دنبال کسی میگردن د که بتوانند از او پول قرض بگیرند:
-آها نگه ش دار...این، این پول قرض میده!
+ دهنش قرصه؟
-آره از بچه های دانشگاهمون بود...توی اوج دورانی که من ذهنم منفی باف شده بود کلاس های دکتر جاویدان و مثبت اندیشی هارو این بهم یاد داد...
(داغ دل ایرج تازه میشود!!)
+ همینجوری پول های منِ بدبخت رو نفله کردیا؛ کلاس کنکور برم ماما بشم،دکتر کرمانی برم لاغر میکنه،لاغر بشم سکه میده به آدم،بریم دیزین با بچه ها، دلم میخواد سایت داشته باشم،قبض تلفن میومد قدِ کباب سلطانی،بریم با بچه های وبلاگ نویس آران و بیدگل،بریم اردهال سر قبر سهراب سپهری، با یه بچه شونزده هفده ساله زن گنده بلند شدی رفتی قمصر کاشان گلاب گیرون؟! میخوام بدونم الان توی این بدبختی و بی پولی این آقای سهراب سپهری میاد ده شاهی بذاره کف دست ما؟ گوشت تیکه های به چه بزرگی مینداختی توی قرمه سبزی؛ خریدهاش هم که طومار در طومار،ژامبونش نود درصد باشه،خیارشورش سفت باشه،چیپس ش سرکه ای باشه،کلم ش بروکلی باشه...زن من نمونه ست عروس با سلیقه ست، همه ی این خرج تراشی ها مال دورانیه که ذهن تو منفی باف شده بودا...
"بی پولی" 1387
-آها نگه ش دار...این، این پول قرض میده!
+ دهنش قرصه؟
-آره از بچه های دانشگاهمون بود...توی اوج دورانی که من ذهنم منفی باف شده بود کلاس های دکتر جاویدان و مثبت اندیشی هارو این بهم یاد داد...
(داغ دل ایرج تازه میشود!!)
+ همینجوری پول های منِ بدبخت رو نفله کردیا؛ کلاس کنکور برم ماما بشم،دکتر کرمانی برم لاغر میکنه،لاغر بشم سکه میده به آدم،بریم دیزین با بچه ها، دلم میخواد سایت داشته باشم،قبض تلفن میومد قدِ کباب سلطانی،بریم با بچه های وبلاگ نویس آران و بیدگل،بریم اردهال سر قبر سهراب سپهری، با یه بچه شونزده هفده ساله زن گنده بلند شدی رفتی قمصر کاشان گلاب گیرون؟! میخوام بدونم الان توی این بدبختی و بی پولی این آقای سهراب سپهری میاد ده شاهی بذاره کف دست ما؟ گوشت تیکه های به چه بزرگی مینداختی توی قرمه سبزی؛ خریدهاش هم که طومار در طومار،ژامبونش نود درصد باشه،خیارشورش سفت باشه،چیپس ش سرکه ای باشه،کلم ش بروکلی باشه...زن من نمونه ست عروس با سلیقه ست، همه ی این خرج تراشی ها مال دورانیه که ذهن تو منفی باف شده بودا...
"بی پولی" 1387
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...