امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
[color=#ff0000]رقص[/color] در رویا|راحله نیاز
#81
کوچ من


یک روز کوچ خواهم کرد
به زندان تنهایی
قبل از آن که زورق عشقم
به گل بنشیند
در ساحل دلت
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#82
سوگند

بیا به دوستی،
به محبت،به عشق
سوگند یاد کنیم
که تا ابد
در قلب هم جاودانه ایم
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#83
ابر چشمانم


ابر چشمانم
در غروب ندیدنت
مدام بهانه می گیرد
باریدن را
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#84
معنا


پایان قصه ی من
رفتن تو را
معنا می کند
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#85
نقش نامت


صفحات قلبم را
ورق بزن؛
می توانی در سطر سطر آن
نامت را که با
عشق حکاکی شده بیابی
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#86
ابر


ای حضور همیشه باران
ابر از وجود توست
که معنا می یابد
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#87
آسمان دلت


باورم کن ای مظهر عشق و امید
بگذار
پرواز کنداین کبوتر شکسته بال
در آسمان دلت
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#88
تو،...باز


تو از قبیله ی عشقی
تو از سلاله ی نوری
تو،باز مثل همیشه
پر از طراوت و شوری
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#89
علمدار


به تشنگی چشم هایم پاسخ بده
و به خستگی لب هایم
تو،علمدار عشقی
ای زیباترین
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#90
نور

همیشه با توام،در تمام لحظه ها
ای چشمه سار نور
تویی که از قلب
خورشید و ماه می آیی
و به قلب آدمک ها سفر می کنی
قلب تاریک مرا نیز
با قدومت منور کن
و دیگر آسمان را نخواهی دید...
پاسخ
سپاس شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان