امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
زندگینامه استاد جمشید عباچیزاده
#1
استاد جمشید عباچیزادهاستاد جمشید عباچیزاده از فعالان عرصه هنر در شهر تبریز میباشد. ایشان متولد ۱۳۲۶ در محلهی شتربان (دَوَچی) این شهر میباشد.
انجمن هنرهای تجسمی تبریز مدتی پیش گذشته مراسم بزرگداشت و نمایشگاهی از آثار طراحی ایشان را در نگارخانه یاسمی برگزار نمود که با استقبال علاقهمندان فرهنگ و هنر مواجه شد. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گفتگویی ب ایشان در خصوص آثارش میباشد که توسط یکی از دوستان وی تنظیم شده است.
محلهی شتربان به زبان ترکی دَوَچی یکی از محلههای قدیمی تبریز است. شخصیتها و خانوادههای بزرگی چون حاج حسین فشنگچی، هریسیها، سلطان قرآئیها، حریریها، توکلیها و خیلیهای دیگر که بین ما نیستند، در این محله زندگی میکردند. اکثر خانهها بزرگ بود با پنجرههای چوبی گردویی منقوش به خطوط و اسلیمیهای متعدد، حیوانات و پرندگان تزیین یافته. درهایی که به کوچه منتهی میشد، بزرگ و چوبی بود با دستگیرهی فلزی بهشکل دست انسان یا کلهی شیر یا صورت یا گلمیخهای فلزی.

دعاهای که روی کاشیهای و سرامیکی لعابدار به رنگ فیروزهای، سرمهای، یشمی نقش بسته بود صفای دیگری داشت و حیاطی که حوض بزرگ با ماهیهای سیاه و قرمز و باغچههای بزرگ پُر از گلهای شمعدانی و شببو داشت و درختان گلابی و گوجه و هلو و سیب و انار و انجیر. ساختمانها همه یک یا دو یا سه طبقه بودند، با پشتبام کاهگِلی و ایوانهایی با ستونهای بلند که سر ستونها تزیین شده بود.

زمستانها مردم اکثراً یا از کرسی و یا از بخاری هیزمی استفاده می کردند. با مرحوم پدرم شبها بعد از خوردن شام کنار کرسی مینشستیم و تا پاسی از شب مشغول تمرین و آموزش طراحی از پدرم میشدم. پدرم به تجارت فرش و نخ و پشم اشتغال داشت اما فوقالعاده به هنر علاقهمند بود. در طراحی مهارت خوبی داشتند. عموی کوچکم به پدرم میگفت جمشید باید پزشک بشود و پزشکی بخواند. پدرم هم موافق این حرف بود اما عموی بزرگم مخالفت میکرد و میگفت این دستها باید دست هنرمند باشد.

اولین نقاشی من در سن سه یا چهار سالگی به درخواست عموی بزرگم که هم شعر میگفت و هم نقاشی میکرد، طرح شد و آن نقش یک کبوتر سفید با مداد بود. از آن به بعد با تشویق و راهنمایی دایی، عمو بزرگ و پدرم و همچنین پسر عمویم که بهروز نام داشت، این کار را ادامه دادم. چند سال بعد در کلاس پنجم ابتدایی در سال ۱۳۳۹ اولین نمایشگاه طراحی من شامل هشتاد تابلو طراحی و سیاه قلم در اوایل مهر ماه درجشن مهرگان برپاشد.

بعد از دورهی شش ساله دبستان وارد دبیرستان شدم در این دوره بود که به وسیله دبیران نقاشی از جمله آقایان عرفان، حداد، رسام و در سایه تشویق و راهنماییهای آنها با نام هنرستان هنرهای زیبا میرک تبریز آشنا شدم. و حالا بسیار خوشحال و شاد بودم که خواهم توانست تحصیلات هنریام را در آن جا ادامه بدهم. همیشه با فکر و خیال هنرستان دمخور بودم. من حتی بدون اینکه ساختمان هنرستان را ببینم آن را در خواب دیده بودم و همچنین صبح روزی را که برای ثبتنام به آنجا رفتم.

در دورهی سه ساله هنرستان، تحت تعلیم استادانی چون مرحوم نخجوانی، آقایان پشتپناه و عبدالحمید فاطمی، طراحی و نقاشی آموختم. مرحوم عبداله باقری استاد تذهیب ما بودند و مرحوم آشوت بابایان نیز مجسمهسازی به ما یاد میدادند. ما سه روز در هفته دروس نظری داشتیم و سه روز کار عملی. ساعت هشت صبح، چه نظری و چه عملی کلاسها شروع میشد و تا ساعت دوازه ظهر ادامه مییافت. از دوازده تا دو بعد از ظهر به صرف ناهار و استراحت در منزل میگذشت.
دوباره میآمدیم هنرستان و تا ساعت ۵/۴- ۵ مشغول بودیم. بعد از سه چهار سال تمرین و پشتکار و تجربه اندوزی، در طراحی و تذهیب و مجسمهسازی و آبرنگ و رنگ روغن و خلاصه در تمام دروس نظری و عملی با نمرات خوب در سال ۱۳۳۸ به اتمام رساندم. از همدورهییهای هنرستان، میتوانم به اسامی زیر اشاره کنم: ابراهیم چاپچی، همایون سلیمی، یعقوب امدادیان، احمد ایمانی، یعقوب عمامهپیچ، کریم صفائی، مهدی یوسفنیا، بهروز کیا.

یک روز در تهران اتفاق بسیار خوب و بهیاد ماندنی برایم رُخ داد و آن آشنایی با استاد محمود فرشچیان بود. با آقای کریم صفائی با هم به زیارت استاد رفته بودیم. ایشان در آن سال (۱۳۴۶) در هنرستان هنرهای زیبای دختران مشغول به خدمت بودند که در منطقه دروازه دولت واقع شده است. گویا هنرستان کمالالملک هم حوالی هنرستان بود. از این پس از محضر استاد استفادهی زیادی بردم.

مدتی هم با مطبوعات در زمینهی طراحی همکاری کردم . در اوقات فراغت نیز به یادگیری زبان خارجی و نقاشی مشغول بودم. در همان سالها (۱۳۵۱) نمایشگاهی از آثار خودم را در انجمن فرهنگی ایران و آلمان، انستیتو گوته تهران برپا نمودم.

من و دوستانم در اکثر آزمونها و ادارههای دولتی پذیرفته شده بودیم اما من چون میخواستم برای ادامه تحصیلات عالی و مطالعه به آمریکا بروم از استخدام سرباز زدم، البته چند تا پذیرش از دانشگاههای معتبر و معروف در رشته هنرهای تجسمی برایم آمده بود.

در سال ۱۳۵۱ برای تحصیلات عالی به اروپا رفتم. در سه دانشگاههای هنری مهم آنجا قبول شدم اما دانشگاه رُم یعنی آکادمی عالی هنرهای زیبا رُم ایتالیا برایم از همه جذابتر بود. شش ماه دوره زبان ایتالیایی را در شهر «پروجا» گذراندم. پس از پذیرفته شدن در آزمون زبان، به شهر ُرم آمدم و برای آزمون هنر هم یک ماه در دانشکده کار کردم، که بعد از یک ماه نتیجهها را اعلام کردند که من در آزمون طراحی با امتیاز عالی قبول شدم و بدین سبب بدون گذراندن سال اول و سال دوم کارم را شروع کردم. در سال آخر نیز با نمرات ۳۰ Lode در تمام دروس نظری و عملی تحصیلاتم را به پایان رساندم.

در آکادمی رُم استادان خوبی داشتم. استاد طراحی و نقاشی ما پروفسور زیوِری بودند، مجسمهسازی را پروفسور گِرکُو و هنر چاپ را پروفسور فرانچِسکِّتی تدریس میکردند.

من در سال ۱۹۷۸ در گالری «لابو تقّادل کوادرو» و در سال ۱۹۸۰ در گالری «سانمارکو» رُم ایتالیا نمایشگاههای انفرادی داشتم و البته در چندین نمایشگاه گروهی هم شرکت داشتم که بسیاری از آثارم هنوز در آنجا موجود میباشد.

در سال ۱۳۵۷ به ایران آمدم مشغول تدریس شدم و تا کنون در دانشسرای هنر، انستیتو معماری و دکوراسیون، هنرستان هنرهای زیبا، دانشکده الزهرا، آموزشکدهی فنی تبریز، دانشکده هنر، دانشگاه جامع علمی و کاربردی، دانشگاه آزاد تدریس نمودهام.

در این مدت چند سال به لطف خدا هنرجویان و دانشجویان ممتاز و خیلی خوبی داشتم که الان خودشان در دانشگاههای ایران و خارج از کشور تدریس میکنند.

من در مکتبهای مختلف هنری زیادی کار و مطالعه کردهام حدود چهار هزار طراحی و سیاهقلم و نقاشی رنگ و روغن، آبرنگ، پاستل، مداد رنگی، آکرلیک، گواش، کارهای چاپی، حجمسازی، تذهیب و مینیاتور دارم. البته سالهاست که دیگر تذهیب و مینیاتور کار نمیکنیم و خلاصه نمایشگاههای انفرادی و گروهی من را میتوانید در بروشور این نمایشگاه ملاحظه میفرمایید.

من در شیوههای مختلف کار و تجربه دارم اما فعلاً روی طراحی و رنگ در شیوههای مختلف طراحی سورئال و اکسپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی و غیره متمرکز هستم و چند ساعتی را در روز به این کار میگذرانم.
پایان رمانتون رو اینجا اعلام کنین

http://forum.iranroman.com/showthread.php?tid=129070&pid=782078#pid782078
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مروری بر زندگینامه محمد حسین بهجت ،شهریار !!Tina!! 1 256 ۰۲-۰۸-۹۶، ۱۰:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  زندگینامه حسین خسرو جردی fatemeh . R 0 357 ۳۰-۰۹-۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ
آخرین ارسال: fatemeh . R
  زندگینامه میخائیل برمن fatemeh . R 0 310 ۳۰-۰۹-۹۴، ۰۷:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: fatemeh . R

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
fatemeh . R (۳۰-۰۹-۹۴, ۰۷:۳۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان