۰۹-۰۹-۹۵، ۱۱:۰۵ ب.ظ
زيارت در لغت عبارتست از تمايل و ميل كردن به سمت ذاتي مبارك و روحاني، خواه از نزديك باشد و خواه از دور، چه با گرايش قلبي و چه با قصد و نيتي ديگر و در اصطلاح ديني تمايلي است كه افزون بر ميل و حركت حسي، گرايش قلبي نيز نسبت به زيارت شونده يافته باشد.
بنابراين اكرام و تعليم قلبي بايد با انس روحي و فكري همراه باشد و اين معنا در مرتبهي بالاتر توجه روحي، قلبي و اخلاقي و عملي نسبت به زيارت شونده است.
بدون ترديد زندهترين و مؤثرترين راه براي شناخت و ايجاد ارتباطي فكري و قلبي، زيارت است. با حضور زائر در حرم، زيارت صدق ميكند اما حقيقت آن است كه اين پيوند روحيست و مشتاقانه تحقق نمييابد مگر اين كه آدمي به شناخت و معرفت نسبت به امام خويش رسيده باشد.
زيارت خاستگاه اعتقادي و فقهي دارد كه در تحكيم مباني اعتقادي نيز نقش بسزايي را ايفا ميكند. زائر اركان اعتقادي خود را در زيارت باز مييابد.
از همين روست كه برخي از بزرگان، فقها و معصومين(ع) بر اهميت زيارت تأكيد ويژهاي داشتهاند كه گزيدهاي چند از سخنان و احاديثشان را بر ميشماريم.
بنابراين اكرام و تعليم قلبي بايد با انس روحي و فكري همراه باشد و اين معنا در مرتبهي بالاتر توجه روحي، قلبي و اخلاقي و عملي نسبت به زيارت شونده است.
بدون ترديد زندهترين و مؤثرترين راه براي شناخت و ايجاد ارتباطي فكري و قلبي، زيارت است. با حضور زائر در حرم، زيارت صدق ميكند اما حقيقت آن است كه اين پيوند روحيست و مشتاقانه تحقق نمييابد مگر اين كه آدمي به شناخت و معرفت نسبت به امام خويش رسيده باشد.
زيارت خاستگاه اعتقادي و فقهي دارد كه در تحكيم مباني اعتقادي نيز نقش بسزايي را ايفا ميكند. زائر اركان اعتقادي خود را در زيارت باز مييابد.
از همين روست كه برخي از بزرگان، فقها و معصومين(ع) بر اهميت زيارت تأكيد ويژهاي داشتهاند كه گزيدهاي چند از سخنان و احاديثشان را بر ميشماريم.
سيد عبدالاعلي سبزواري(ره) در كتاب مهذب الاحكام بيان ميكند: «اگر فتوا بر وجوب زيارت مشكل باشد قطعاً مستحب موكد بودن آن از متون ديني و روايات فراواني كه از شيعه و سني و فرقيين نقل شده است به خوبي قابل مشاهده است. »
امام رضا(ع) نيز ميفرمايند: «هر امامي پيماني بر گردن شيعيان و دوستانش دارد يكي از شرايط وفاي به عهد و نيكو ادا كردن آن، زيارت مزار آنان است. پس هركس با رغبت به زيارت آنان برود و زيارتشان كند و آن چه را كه امامان بدان رغبت داشتهاند تصديق كند، در روز قيامت امامان شفاعت كنندگانشان خواهند بود.»
امام باقر(ع) نيز در همين زمينه ميفرمايند: هركس مزار آل محمد(ص) را زيارت كند و با اين كار بخواهد نسبت به پيامبر اكرم(ص) صله رحم به جاي آورد گناهانش پاك ميشود مانند روزي كه از مادر زاده شده است.
به راستي دليل اين همه توصيه و تأكيد ائمه اطهار(ع) و علما بر زيارت چيست؟
مهمترين دليلي كه ائمه، مسلمانان را تشويق به زيارت كردهاند آثار زيارت است كه در اين باب وصيت حضرت رسول اكرم(ص) به ابوذر خواندني است: «اي ابوذر به تو وصيتي ميكنم، اين وصيت را نگهدار شايد خدا تو را به دليل رعايت اين وصيت بهرهمند گرداند؛ به زيارت قبور برو تا آخرت را به ياد تو آورد. » و يا در جايي ديگر ميفرمايند: وقتي به زيارت قبري ميروي سلام كن تا درس عبرت تو شود. افزون بر اين زيارت مايهي مودت و دوستي است كه نسبت به مؤمنان اجري عظيم و ثوابي كثير دارد. از ديگر آثار زيارت ميتوان ارزيابي و خودسازي را برشمرد. هدف غائي همهي عبادات تزكيهي نفس است و آماده كردن روح براي معرفت كردگار و اولياءاش كه البته با زيارت روح از گسترهي محبس تن بودن خويش رها و در عرصهي ملكوت عروج ميگيرد.
اولياي الهي كه در دنيا مايهي بركت و خير بودند و مردم با زيارت آنها و ملاقات حضوري در زمان حياتشان از دامنهي بيكران فيوضاتشان بهرهها ميبردند، بعد از وفاتشان نيز نه تنها اين خيررساني قطع نميشود بلكه به دليل اين كه به مرحلهي بالاتري از كمال ميرسند و قدرت و قوت مييابند قلمروي اين فيوضات گستردهتر ميشود.
«لزوم رعايت آداب زيارت»
بيترديد براي هر كار و شأني ادب و آيينيست كه با رعايت آن ارزش آن كار بيشتر و ميزان تأثير و ماندگاري آن افزونتر خواهد شد. از سوي ديگر زيبايي هر عملي در گرو حفظ ادب آن است. اين ملاك و قاعده هم در امور معنوي و فراطبيعي صدق ميكند و هم در امور مادي و طبيعي، البته ضرورت آن در امور معنوي بيشتر احساس ميشود، از اين رو براي حقايق ديني ضمن تفسير آن اسرار و حكمي ذكر ميكنند و آداب و آئيني بر ميشمارند.
بديهي است كه ادب هر شيء رعايت حدود و جوانب آن با همهي دقايق و ظرايف آن است و اين خود بهترين نوع حرمت نهادن به آن حقيقت و عمل است ضمن اين كه تأدب و ادبورزي از خصلتهاي نيكو، پسنديده، انساني و ديني است.
آنان كه با رعايت حدود و آداب به زيارت ميروند بهرهاي بيشتر و لذت افزونتري ميبرند ضمن اين كه لطايف و دقايقي در همين آداب نهفته است كه با التفات به آن ابواب ديگري از علوم و معارف براي انسان گشوده ميشود.
زيارت نوعي هجرت است و زائر در واقع مهاجر به سوي خدا و رسول اوست. كسي كه قصد زيارت و حركت به سوي امام داشته، قلب و عمل و عقل خود را متوجه حريم و ساحت احكام ميكند به يك نوع هجرت پرداخته و خود را براي يك محيط و دامنهي ديگر آماده ميكند. از اين رو بايد كاملاً از محيط و اطراف خود جدا و كنده شده و با قصد و آهنگ هجرت سفر را آغاز كند، كه اين خود از آداب زيارت است كه به صورت مكرر در زيارتنامهها آمده است. در زيارت رسول گرامي اسلام(ص) عرض ميكنيم: «اي رسول خدا! به عنوان مهاجر به سوي شما آمدهام و من با اين عمل آنچه خداوند در حق شما از قصد كردن به سوي شما بر من واجب كرده است اجرا ميكنم.»
ماهيت سفرهاي زيارتي با سفرهاي ديگر متفاوت است و اساساً بزرگان ديني ما كتاب «آداب سفر» را در كنار كتاب «آداب زيارت» تنظيم كردهاند تا به اين امر التفات دهند كه خصايص و ويژگيهاي سفرهاي زيارتي با جريان زيارت سازگار است و اگر زائر بخواهد در زيارت خود موفق باشد، بايد سفر زيارتي خود را تصحيح و نيت خود را اصلاح كند، لذا زائر بايد اجمالاً با آداب سفر زيارتي خويش آشنا باشد. سفرهاي زيارتي گرچه با سفرهاي ديگر از نظر شكل و صورت ظاهري يكسان است ولي از نظر سيرت و معنا متفاوت است؛ در سفرهاي تفريحي انسان براي انبساط خاطر و آسايش روان و شادابي تن سفر ميكند و طبعاً در مقام عمل اين نشاط و شادابي خود را مينماياند و انسان با وجد و طرب مجدداً كار را آغاز ميكند، ليكن در سفرهاي زيارتي همين شادي و فرح و انبساط خاطر جان براي روح است.
مهمترين دليلي كه ائمه، مسلمانان را تشويق به زيارت كردهاند آثار زيارت است كه در اين باب وصيت حضرت رسول اكرم(ص) به ابوذر خواندني است: «اي ابوذر به تو وصيتي ميكنم، اين وصيت را نگهدار شايد خدا تو را به دليل رعايت اين وصيت بهرهمند گرداند؛ به زيارت قبور برو تا آخرت را به ياد تو آورد. » و يا در جايي ديگر ميفرمايند: وقتي به زيارت قبري ميروي سلام كن تا درس عبرت تو شود. افزون بر اين زيارت مايهي مودت و دوستي است كه نسبت به مؤمنان اجري عظيم و ثوابي كثير دارد. از ديگر آثار زيارت ميتوان ارزيابي و خودسازي را برشمرد. هدف غائي همهي عبادات تزكيهي نفس است و آماده كردن روح براي معرفت كردگار و اولياءاش كه البته با زيارت روح از گسترهي محبس تن بودن خويش رها و در عرصهي ملكوت عروج ميگيرد.
اولياي الهي كه در دنيا مايهي بركت و خير بودند و مردم با زيارت آنها و ملاقات حضوري در زمان حياتشان از دامنهي بيكران فيوضاتشان بهرهها ميبردند، بعد از وفاتشان نيز نه تنها اين خيررساني قطع نميشود بلكه به دليل اين كه به مرحلهي بالاتري از كمال ميرسند و قدرت و قوت مييابند قلمروي اين فيوضات گستردهتر ميشود.
«لزوم رعايت آداب زيارت»
بيترديد براي هر كار و شأني ادب و آيينيست كه با رعايت آن ارزش آن كار بيشتر و ميزان تأثير و ماندگاري آن افزونتر خواهد شد. از سوي ديگر زيبايي هر عملي در گرو حفظ ادب آن است. اين ملاك و قاعده هم در امور معنوي و فراطبيعي صدق ميكند و هم در امور مادي و طبيعي، البته ضرورت آن در امور معنوي بيشتر احساس ميشود، از اين رو براي حقايق ديني ضمن تفسير آن اسرار و حكمي ذكر ميكنند و آداب و آئيني بر ميشمارند.
بديهي است كه ادب هر شيء رعايت حدود و جوانب آن با همهي دقايق و ظرايف آن است و اين خود بهترين نوع حرمت نهادن به آن حقيقت و عمل است ضمن اين كه تأدب و ادبورزي از خصلتهاي نيكو، پسنديده، انساني و ديني است.
آنان كه با رعايت حدود و آداب به زيارت ميروند بهرهاي بيشتر و لذت افزونتري ميبرند ضمن اين كه لطايف و دقايقي در همين آداب نهفته است كه با التفات به آن ابواب ديگري از علوم و معارف براي انسان گشوده ميشود.
زيارت نوعي هجرت است و زائر در واقع مهاجر به سوي خدا و رسول اوست. كسي كه قصد زيارت و حركت به سوي امام داشته، قلب و عمل و عقل خود را متوجه حريم و ساحت احكام ميكند به يك نوع هجرت پرداخته و خود را براي يك محيط و دامنهي ديگر آماده ميكند. از اين رو بايد كاملاً از محيط و اطراف خود جدا و كنده شده و با قصد و آهنگ هجرت سفر را آغاز كند، كه اين خود از آداب زيارت است كه به صورت مكرر در زيارتنامهها آمده است. در زيارت رسول گرامي اسلام(ص) عرض ميكنيم: «اي رسول خدا! به عنوان مهاجر به سوي شما آمدهام و من با اين عمل آنچه خداوند در حق شما از قصد كردن به سوي شما بر من واجب كرده است اجرا ميكنم.»
ماهيت سفرهاي زيارتي با سفرهاي ديگر متفاوت است و اساساً بزرگان ديني ما كتاب «آداب سفر» را در كنار كتاب «آداب زيارت» تنظيم كردهاند تا به اين امر التفات دهند كه خصايص و ويژگيهاي سفرهاي زيارتي با جريان زيارت سازگار است و اگر زائر بخواهد در زيارت خود موفق باشد، بايد سفر زيارتي خود را تصحيح و نيت خود را اصلاح كند، لذا زائر بايد اجمالاً با آداب سفر زيارتي خويش آشنا باشد. سفرهاي زيارتي گرچه با سفرهاي ديگر از نظر شكل و صورت ظاهري يكسان است ولي از نظر سيرت و معنا متفاوت است؛ در سفرهاي تفريحي انسان براي انبساط خاطر و آسايش روان و شادابي تن سفر ميكند و طبعاً در مقام عمل اين نشاط و شادابي خود را مينماياند و انسان با وجد و طرب مجدداً كار را آغاز ميكند، ليكن در سفرهاي زيارتي همين شادي و فرح و انبساط خاطر جان براي روح است.
اينگونه از سفرها زمينهي تقويت اركان ايمان و پايههاي اعتقادات و از بين برندهي ملامتهاي جان و آرامش نفس و روان است. همانگونه كه در سفرهاي تفريحي انسان بايد خود را از تعلقات و وابستگيها جدا سازد تا با پيوند با طبيعت و محيط اطراف لذتي برده و سفر براي او خوش و گوارا باشد در سفرهاي زيارتي نيز بايد خود را از تعلقات و نفسانيات جدا ساخته و از گرايشها و تمايلات دنيايي دور بدارد تا لذت معنوي سفر را درك كند وقتي ره آورد سفر زيارتي حلاوت جان و ذكاوت نفس است و رهايي از سختيهاست قطعاً اين سفر لذتآفرين و جانفزاست.
آداب زيارت همه بيانگر اين است كه سفر زيارتي از آن جهت كه مقدمهاي براي وصول به جايگاه منيع و مقام رفيع قرب الهي است بايد با تمهيدات و آمادگي خاصي همراه باشد به گونهاي كه اگر اين ارادت و ساز و برگها فراهم نباشد چه بسا بهرهي كافي و لازم از سفر برده نشده جز سختي سفر و باختن مال چيزي در پي نداشته باشد.
زائر بايد با تمايل قلبي و ذهني كه پيدا كرده با انجام آداب و سنن زيارت آهسته خود را به حريم امامت نزديك كند تا استعداد آن را بيايد كه باب حصين ولايت را بشناسد و با آن مرتبط باشد و سپس با ورود به قطعهي امن ولايت پناه بگيرد و در پرتوي آن از خطرات و لغزشها مصون بماند و اين سر، خود نكتهاي است كه در زيارتنامهها نيز به آن اشاره شده است.
زائر بايد با تمايل قلبي و ذهني كه پيدا كرده با انجام آداب و سنن زيارت آهسته خود را به حريم امامت نزديك كند تا استعداد آن را بيايد كه باب حصين ولايت را بشناسد و با آن مرتبط باشد و سپس با ورود به قطعهي امن ولايت پناه بگيرد و در پرتوي آن از خطرات و لغزشها مصون بماند و اين سر، خود نكتهاي است كه در زيارتنامهها نيز به آن اشاره شده است.
«زائر لكم عائذ بكم لائذ لقبوركم» به زيارت شما شتافته و به قبور و مرقدهاي مطهر شما پناه آوردهام.
زائراني كه با آداب زيارت آشنا نيستند امكان ارتباط نزديك و بهرهبرداري كامل را ندارند و كمتر استفاده ميكنند. آنان كه در صحنها و رواقها و اطراف ضريح مطهر و قبور منور حضور دارند، ليكن باب ورودي به وادي رحمت را نميكوبند مانند گرسنگان و تشنگاني هستند كه خود را از راه دور به باغي سرسبز و پرميوه ميرسانند ولي در اطراف باغ دور ميزنند و در آن را نميزنند كه بكوبند و دستي دراز نميكنند كه دستگيري شود. رعايت ادب حضور و توجه به آيين زيارت براي شكسته دلان و قاصدان حقيقي اين امكان را فراهم ميكند تا حضور را به صورت جدي درك كنند و مدارا بشنوند و پيام هدايت را به جان بسپارند، آنگاه حركت معنوي خود را آغاز كنند و يا به انجام نهايي برسانند.
-------------------------------------------------------
زائراني كه با آداب زيارت آشنا نيستند امكان ارتباط نزديك و بهرهبرداري كامل را ندارند و كمتر استفاده ميكنند. آنان كه در صحنها و رواقها و اطراف ضريح مطهر و قبور منور حضور دارند، ليكن باب ورودي به وادي رحمت را نميكوبند مانند گرسنگان و تشنگاني هستند كه خود را از راه دور به باغي سرسبز و پرميوه ميرسانند ولي در اطراف باغ دور ميزنند و در آن را نميزنند كه بكوبند و دستي دراز نميكنند كه دستگيري شود. رعايت ادب حضور و توجه به آيين زيارت براي شكسته دلان و قاصدان حقيقي اين امكان را فراهم ميكند تا حضور را به صورت جدي درك كنند و مدارا بشنوند و پيام هدايت را به جان بسپارند، آنگاه حركت معنوي خود را آغاز كنند و يا به انجام نهايي برسانند.
-------------------------------------------------------
پی نوشت ها
- بحارالانوار، ج 97، ص 162.
- بحارالانوار، ج 99، ص 1
- بحارالانوار، ج 99، ص 1
❤تصویرقشنگیست که در صحنه ی محشر❤ مادورحسینیم(ع) و بهشت است که مات است!❤