۱۴-۰۹-۹۱، ۰۱:۵۸ ب.ظ
تو میخوانی ومیدانی زچشمانم
که نالانم
ازاین تنهایی ممتد
ازاین بی تابی وحسرت
اگرچه رفتنی رفت ونگاهم مانده برراهش
که هرجارفت خداباشد نگهدارش
که دردی رخنه کرده دروجودبی وجودمن
دلم بی تاب بی تاب است
دلم ازدرد رمیده!خواب است
بخواب اسوده ترباشی دل خسته ونالانم
که من هرشب گریانم
که نالانم
ازاین تنهایی ممتد
ازاین بی تابی وحسرت
اگرچه رفتنی رفت ونگاهم مانده برراهش
که هرجارفت خداباشد نگهدارش
که دردی رخنه کرده دروجودبی وجودمن
دلم بی تاب بی تاب است
دلم ازدرد رمیده!خواب است
بخواب اسوده ترباشی دل خسته ونالانم
که من هرشب گریانم