۱۷-۱۱-۹۶، ۰۷:۱۶ ب.ظ
خرده روایتهایی از ورود سینم ا به ایران سالها پیش در چنین روزی میرزا ابراهیم خان صحاف باشی حیاط پشتی دکان آنتیک فروشی خود را در لالهزار جهت نمایش فیلم آماده کرد
روزنامه شهروند - پولاد امین: همیشه در این سالها گفته شده که بزرگترین مشکل سینم ای ایران کمبود سالنهای سینم است. این یک واقعیت انكارناپذیر است كه به سینم ای ایران آزار بسیار رسانده است. به نحوی که گاه برای رسیدن به یک سالن سینم ا، در شهرستانها و حتی در همین تهران بزرگ یک خانواده آنقدر دچار دشواری میشود که اصل جریان را فراموش کرده و قید سینم ارفتن را میزند. خیلی از محلات شهرها و شهرستانها سینم ا ندارند و به این دلیل سینم ارفتن به این شكل بدل به یك سرگرمی وقتگیر و پرخرج شده كه باید رنج سفر را به جان خرید و از یك گوشه شهر به گوشهای دیگر رفت تا یك فیلم را دید.
با اینکه در سالهای اخیر ساخت پردیسهای مختلف بهخصوص در تهران توانسته تا حدی از سنگینی باری که بر دوش سینم ای ایران است، کاسته شود؛ اما باز هم کمبودها بسیار است و برای رسیدن به استانداردهای حداقلی سینم ای ایران راهی طولانی پیشرو دارد.
تمام این اتفاقات درحالی رخ میدهد و این آسیب در شرایطی وجود دارد که از ابتدای ورود سینم ا به این کشور، سینم اداری حرفهای پررونق بوده و توجیه اقتصادی مناسبی برای سینم اداران داشته است. اگرچه در سهدهه اخیر به واسطه تغییراتی از این قضیه نیز کاسته شده اما باز هم سینم اداری حرفه پرجاذبهای است به درازای تاریخ سینم ای ایران. به بهانه آمادهسازی سالنهای سینم ا برای استقبال از جشنواره فیلم فجر بد ندیدیم سری به سالنهای سینم ا بزنیم و به عبارت بهتر، سینم اهای تهران را از منظر تاریخی نگاه کنیم. نگاهی که شاید در مقایسه با داد و فریادهای همیشگیمان در مورد كمبود سالن و سرانه سالن و... خواندنیتر باشد. به هرحال، این پرونده شاید بتواند کسانی را که نوستالژی گذشته و عشق سینم ا دارند، راضی كند.
تاریخ سالن سینم ا در ایران
دستگاهی که روی دیوار میاندازند...
تاریخ سالن سینم ا در ایران
دستگاهی که روی دیوار میاندازند...
میرزا ابراهیمخان عكاسباشی را میتوان نخستین فیلمبردار تاریخ سینم ای ایران نامید. سال ١٩٠٠ است و مظفرالدینشاه در سفری به فرانسه در میان وسایل سرگرمی یك دستگاه سینم اتوگراف میبیند. از این وسیله مظفرالدینشاه خوشش میآید، چنانكه در سفرنامهاش مینویسد: یک دستگاهی است كه به روی دیوار میاندازند. در همان مواقع است كه در فرانسه كارناوالی برپا بوده است. میرزا ابراهیمخان عكاسباشی از این كارناوال فیلم میگیرد و بدل به نخستین فیلمبردار تاریخ سینم ای ایران میشود، با اینكه بعدها خان باباخان معتضدی بود كه فیلمبرداری حرفهای را دنبال كرد.
به هرحال، سال ١٢٧٩ هجری است كه سینم اتوگراف وارد ایران میشود، اما فقط قاجاریان اشرافی و درباریان از این پدیده میتوانند استفاده كنند. محل استفاده هم بیشتر در جشنها و مراسم عروسی و شادیهای مختلف بوده كه در آن فیلمهایی را كه اغلب از روسیه وارد میشدند، به نمایش میگذاشتند. تفاوت سینم ای ایران با سایر نقاط دنیا هم از همینجا شروع شد. در واقع در تمام نقاط دنیا، سینم ا یك سرگرمی عامهپسند بود و فیلمهای ابتدایی بیشتر در مناطق تفریحی و سیركها و... به نمایش درمیآمدند، اما در ایران فیلمها فقط و فقط برای درباریان بود كه نمایش داده میشد، اما از سال ١٢٨٣ سینم ا برای عموم هم قابل دسترسی شد. در این سال، نخستین سالن سینم ا در تهران افتتاح شد.
صاحب این سینم ا میرزا ابراهیمخان بود و در خیابان چراغ گازی قرار داشت. در این سالن، بیشتر فیلمهای كوتاه كمدی نشان میدادند، بعضی وقتها هم برنامه نمایش فیلمها را اخبار تشكیل میداد كه اغلب از روسیه به دست میآوردند. نمایش فیلمها، به نقل از كتاب تاریخ سینم ای ایران، فقط شبها بود و لیموناد و سایر آشامیدنیها هم در سالن سینم ا به فروش میرسید. این سینم ا، اما عمر زیادی نداشت و میرزا ابراهیمخان صحافباشی كه درسخوانده دارالفنون بود و در لندن برای نخستینبار سینم ا را دیده بود، خیلی زود به دلیل شرایط مالی مجبور به فروش سینم ا شد. در مورد میرزا ابراهیمخان صحافباشی نقل است كه بلیتهای سینم ایش یك، دو و پنج ریال بودند و وقتی تماشاگران سر محلهای از پیش تعیینشدهشان نمینشستند، صحافباشی با صدای بلند داد میزد: حیا كنید، بروید سر جایتان، آهای یك قرانیها حیا كنید.
به هرحال سینم ای میرزا ابراهیمخان صحافباشی فقط یكماه رمضان عمر كرد. در مورد تعطیلی این سینم ا، جمال امید دو روایت را بازگو میكند. نخستین روایت این است كه گروهی از مردم با بدگویی از سینم ا و بیدین دانستن آن باعث میشوند شیخفضلالله نوری به تكفیر سینم ا بپردازد و به همین دلیل صحافباشی سینم ایش را تعطیل میكند. روایت دوم هم این است كه چون صحافباشی از مبارزان مشروطهخواه بود و درگیریهایی با درباریان داشت، درباریان سینم ای او را تعطیل كردند و پس از آن هم صحافباشی پروژكتور نمایش فیلم خود را به اردشیرخان فروخت.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان