امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عابد و جوان
#1
Brick 
[عکس: fun2280.jpg]



‌روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.

در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.

مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:

ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ!


منبع: محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
غرور یکی از بدترین صفات انسان است
و
توبه بهترین کارگشا برای افراد
خدایا قدرت توبه به ما ببخش.
خدايا تو ببين 
خدايا تو ببخش

 
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
و قضاوت و دخالت تو کار خدا بدتره dfgh
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
کبر و غرور از صفات شیطان رجیمه
یالثارات الحسین
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حکایتی از عابد و نانوا .. !!Tina!! 2 132 ۲۹-۰۷-۹۶، ۰۴:۳۹ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  داستان جالب “رئیس جوان قبیله” SilentCity 2 216 ۰۹-۰۳-۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ
آخرین ارسال: خانوم معلم
  داستانک؛ ازدواج پسر جوان v.a.y 1 388 ۱۵-۰۷-۹۳، ۰۷:۵۴ ب.ظ
آخرین ارسال: maedeh

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
avapars (۱۰-۰۹-۹۶, ۰۹:۱۴ ب.ظ)، صنم بانو (۱۰-۰۹-۹۶, ۱۱:۵۱ ب.ظ)، d.ali (۱۰-۰۹-۹۶, ۰۹:۴۸ ب.ظ)، taranomi (۱۰-۰۹-۹۶, ۱۰:۰۵ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان