امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ماجرای شیر و خر ...
#1
یک روز سگی از کنار
شیر خفته ای رد میشد .
وقتی سگ دید شیر خوابیده ، طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست!
وقتی شیر بیدار شد متوجه وضعیتش شد .
و سعی کردتا طناب را
باز کند اما نتوانست .
در همان هنگام خری در حال گذر بود .
شیر رو به خر کرد و گفت:
ای خر اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو میدهم .
خر ابتدا تردد کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد.
وقتی شیر رها شد و
خود را از خاک و گرد
و عبار خوب تکانید ،
رو به خر کرد و گفت:
من به تو نیمی از جنگل
را نمیدهم
خر با تعجب گفت:
ولی تو قول دادی!!!
شیر گفت :من به تو تمام جنگل را میدهم .
زیرا در جنگلی که سگان دیگران را بند کشند و خران برهانند دیگر
ارزش زندگی
کردن ندارد.....
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
ای وای خدا دلم asna
حالا بیا و خوبی کن asna
چرتم بهت میگن asna
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
باز معرفت خره asna
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ماجرای قورباغه ها!!! elena.r 1 311 ۱۰-۰۴-۹۴، ۰۹:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ♢Toktam♢
  ماجرای واقعی یک تصمیم الهه ی شب 2 292 ۰۳-۰۴-۹۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ
آخرین ارسال: Rahele
  ماجرای لحظاتی تا مرگ ... الهه ی شب 0 294 ۰۲-۰۴-۹۴، ۱۱:۰۶ ق.ظ
آخرین ارسال: الهه ی شب

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
4 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
صنم بانو (۰۸-۱۰-۹۶, ۰۶:۵۶ ب.ظ)، !!Tina!! (۰۷-۱۰-۹۶, ۰۹:۲۱ ب.ظ)، taranomi (۰۸-۱۰-۹۶, ۰۶:۵۴ ب.ظ)، author (۰۸-۱۰-۹۶, ۰۷:۱۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان