۱۵-۱۲-۹۶، ۰۱:۴۱ ب.ظ
ستاره ی درخشان 46
شهید غلامعلی پیچک
شهید غلامعلی پیچک به سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و پاکدامن در تهران پا به عرصه هستی گذاشت. پدرش کارمندی متوسط و آبرومند بود و در تربیت دینی فرزند از هیچ کوششی دریغ نکرد. غلامعلی در سن پنج سالگی پای در راه مدرسه گذاشت.غلامعلی با موفقیت و نمرههای عالی دوره ابتدایی را به پایان میبرد و هر سال شاگرد ممتاز میشود. او با سن کم، ولی جثه درشت وارد دبیرستان میگردد و با شور و علاقه فراوان به تحصیل ادامه میدهد. او همچون گذشته با نمرههای خوب تحصیلات متوسطه را به پایان میبرد و در سن شانزده سالگی با بهترین معدل مدرک دیپلم را دریافت میکند و همان سال در کنکور قبول شده، و در رشته انرژی اتمی وارد دانشگاه میگردد. در دانشگاه بهخاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق میگیرد ولی از پذیرفتن بورس سرباز میزند و تحصیل در داخل کشور را به خارج ترجیح میدهد.
غلامعلی، همزمان با تحصیل در دانشگاه از کسب معارف دینی غفلت نمیورزد و به آموختن و یاددادن به دیگران میپردازد. او "جامعالمقدمات" را به خوبی یاد میگیرد و برای دوستان و همسالان آموزش میدهد. او از ده سالگی در انجام فرائض دینی مقید و از شروع تکلیف مقلد حضرت امام(قدس) میشود. از نوجوانی هر فرصتی که به دست میآورد، کار میکند تا خرج تحصیل خود را تأمین نماید. اگر اوقات فراغتی برایش پیش میآید، به مطالعه کتابهای مذهبی مصروف میدارد.پیچک پس از ورود به دانشگاه و آشنایی با تعدادی دانشجوی مسلمان و مبارز، جدیتر از گذشته وارد جریانهای سیاسی میشود. او خیلی سریع نسبت به مسائل سیاسی داخلی اطلاعات کسب میکند و با هوش و درایتی که داشت، رژیم شاه را رژیمی فاسد و ظالم مییابد و از اینرو مصممتر از پیش وارد مبارزات سیاسی میشود.
از آن پس تحت مراقبت و تعقیب عوامل ساواک قرار میگیرد. او طی فعالیتهای خود، مبارزات خود را گسترش میدهد. "اکبر حمزهای"، یکی از همرزمان پیچک میگفت: «یک روز در کتابخانه شخصی غلامعلی دنبال کتابی میگشتم، دیدم لای یک کتاب، یک کلت جاسازی شده است. تازه فهمیدم که در مبارزات مسلحانه نیز دست داشته است.»
پس از شهادت پیچک متوجه شدیم که او در سن پانزده سالگی طرح ترور "خسرو داد" را کشیده بعد مساله را با نماینده حضرت امام در میان میگذارد، که ایشان اجازه نمیدهد و او دوستانش را مجاب میکند که از ترور خسرو داد صرف نظر کنند.
با اوجگیری انقلاب اسلامی، غلامعلی با دلگرمی و امید بیشتر به روشنگری و هدایت مردم میپردازد. با ارائه تحلیلهای خوب سیاسی، مفاسد و وابستگی رژیم شاه را افشا میکند و بهویژه قشر جوان را به مبارزه علیه نظام ستمشاهی ترغیب مینماید. با ارتباطی که با برخی از روحانیون برجسته داشت، اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام(ره) را چاپ و تکثیر و در اختیار دیگران میگذارد.با تجاوز رژیم عراق به ایران و تحمیل جنگی نابرابر به انقلاب نوپای اسلامی، پیچک عازم جبهههای نبرد میگردد. از آنجا که لیاقت و شجاعت او در درگیریهای کردستان، که برای فرماندهان محرز بود، به عنوان فرمانده محور غرب کشور منصوب میشود. پیچک توان بالای نظامی خود را در این محور به منصه ظهور میرساند و با ارائه طرحهای دقیق و واقعبینانه نظامی، حیرت نیروهای سپاه و ارتش را برمیانگیزد.
شهید غلامعلی پیچک
شهید غلامعلی پیچک به سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و پاکدامن در تهران پا به عرصه هستی گذاشت. پدرش کارمندی متوسط و آبرومند بود و در تربیت دینی فرزند از هیچ کوششی دریغ نکرد. غلامعلی در سن پنج سالگی پای در راه مدرسه گذاشت.غلامعلی با موفقیت و نمرههای عالی دوره ابتدایی را به پایان میبرد و هر سال شاگرد ممتاز میشود. او با سن کم، ولی جثه درشت وارد دبیرستان میگردد و با شور و علاقه فراوان به تحصیل ادامه میدهد. او همچون گذشته با نمرههای خوب تحصیلات متوسطه را به پایان میبرد و در سن شانزده سالگی با بهترین معدل مدرک دیپلم را دریافت میکند و همان سال در کنکور قبول شده، و در رشته انرژی اتمی وارد دانشگاه میگردد. در دانشگاه بهخاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق میگیرد ولی از پذیرفتن بورس سرباز میزند و تحصیل در داخل کشور را به خارج ترجیح میدهد.
غلامعلی، همزمان با تحصیل در دانشگاه از کسب معارف دینی غفلت نمیورزد و به آموختن و یاددادن به دیگران میپردازد. او "جامعالمقدمات" را به خوبی یاد میگیرد و برای دوستان و همسالان آموزش میدهد. او از ده سالگی در انجام فرائض دینی مقید و از شروع تکلیف مقلد حضرت امام(قدس) میشود. از نوجوانی هر فرصتی که به دست میآورد، کار میکند تا خرج تحصیل خود را تأمین نماید. اگر اوقات فراغتی برایش پیش میآید، به مطالعه کتابهای مذهبی مصروف میدارد.پیچک پس از ورود به دانشگاه و آشنایی با تعدادی دانشجوی مسلمان و مبارز، جدیتر از گذشته وارد جریانهای سیاسی میشود. او خیلی سریع نسبت به مسائل سیاسی داخلی اطلاعات کسب میکند و با هوش و درایتی که داشت، رژیم شاه را رژیمی فاسد و ظالم مییابد و از اینرو مصممتر از پیش وارد مبارزات سیاسی میشود.
از آن پس تحت مراقبت و تعقیب عوامل ساواک قرار میگیرد. او طی فعالیتهای خود، مبارزات خود را گسترش میدهد. "اکبر حمزهای"، یکی از همرزمان پیچک میگفت: «یک روز در کتابخانه شخصی غلامعلی دنبال کتابی میگشتم، دیدم لای یک کتاب، یک کلت جاسازی شده است. تازه فهمیدم که در مبارزات مسلحانه نیز دست داشته است.»
پس از شهادت پیچک متوجه شدیم که او در سن پانزده سالگی طرح ترور "خسرو داد" را کشیده بعد مساله را با نماینده حضرت امام در میان میگذارد، که ایشان اجازه نمیدهد و او دوستانش را مجاب میکند که از ترور خسرو داد صرف نظر کنند.
با اوجگیری انقلاب اسلامی، غلامعلی با دلگرمی و امید بیشتر به روشنگری و هدایت مردم میپردازد. با ارائه تحلیلهای خوب سیاسی، مفاسد و وابستگی رژیم شاه را افشا میکند و بهویژه قشر جوان را به مبارزه علیه نظام ستمشاهی ترغیب مینماید. با ارتباطی که با برخی از روحانیون برجسته داشت، اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام(ره) را چاپ و تکثیر و در اختیار دیگران میگذارد.با تجاوز رژیم عراق به ایران و تحمیل جنگی نابرابر به انقلاب نوپای اسلامی، پیچک عازم جبهههای نبرد میگردد. از آنجا که لیاقت و شجاعت او در درگیریهای کردستان، که برای فرماندهان محرز بود، به عنوان فرمانده محور غرب کشور منصوب میشود. پیچک توان بالای نظامی خود را در این محور به منصه ظهور میرساند و با ارائه طرحهای دقیق و واقعبینانه نظامی، حیرت نیروهای سپاه و ارتش را برمیانگیزد.
خدايا تو ببين
خدايا تو ببخش
خدايا تو ببخش