امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نامه اعمال
#1
چشمهایم راباز کردم دور واطرافم دود وسفیدی بود باخودم گفتم اینجاکجاست من کجام وا مگه چنددقیقه پیش توی اتاقم خوابیده بودم پس چطوراومدم اینجا اطرافمو بادقت دیدم که یه دفعه خودمو دیدم که درازکشید ه ام وچشمهایم رابسته بودم باتعجب به خودم نگاه میکردم وامن که بیدارم اگه من بیدارم پس این کیه که شبیه منه به دست وصورتم دست زدم وای خدا این امکان نداره من مرده ام آخه چرا خداهنوز پسر کوچیکمو توی لباس دامادی ندیدم همین فردا عروسیش بود حداقل میذاشتی عروسی پسرمو ببینم بعدمنو می آوردی ای اتفاقی که گفته کاریش نمیشه کرد ازجایم بلندشدم وچندقدمی راه رفتم که صف طولانی دیدم اینجا چخبره برم توصف ازکسی بپرسم اینجاکجاست واین صف واسه چیه رفتم توی صف روی شونه خانم زدم خانم بالباس هخامنشی برگشت وگفت
خانم :بله بانو
من:سلام خانم ببخشید اینجا کجاست واین صف برا چیه
خانم:بانوی من اینجابرزخ است واین جمعیت برای گرفتن نامه اعمالشان اینجا آمده اند
من :آهان ممنون خانم
بعداز چند دقیقه نوبت من شد جلورفتم جلوی فرشته پراز پرونده بود براساس حروف الفبا
فرشته خانم اسم وفامیلیتون
من:مژگان بهرامی
فرشته بعدازگشتن بین پرونده ها پرونده منو پیداکرد وبهم دادپرونده موازش گرفتم وتشکرکردم داخل پرونده روباز کردم ازدیدنش شوکه شدم یاخدا این دیگه چیه همش گ*ن*ا*ه نوشته آخه چطور من که کارهای خوب زیاد کردم باعصانیت پیش فرشته رفتم
من:فرشته من که کارهای خوب خیلی انجام دادم اماچرا داخل پرونده ام کارهای بد نوشتین
فرشته :خانم این به من ربطی نداره بروته راهرو سمت راست اتاق فرشته مامور رسیدگی به اعمال اون به شما توضیح میده
من:اوکی میرم حقمو میگیرم
باعصبانیت به اتاق فرشته رفتم بدون درزدن وارد اتاق شدم پرونده روانداختم روی میز فرشته وگفتم
من :این دیگه چه نامه اعمالی که واسه من نوشتین من درتمام عمر ۶۰ سالگی ام خیلی کارهای خوب کردم این پرونده که بهم دادین همش پرگناهه پس کارهای خوبم کجارفت
فرشته سرشو ازروی پرونده هابرداشت وباخونسردی پرونده منو برداشت و دیدش ازروی صندلی بلند شد کنترل رو برداشت تلویزیون رو روشن کرد یه صحنه ای نشون دادکه من داشتم باهمسایه ها غیبت میکردم
فرشته:ببینید خانم شمادارین بازنهای همسایه غیبت میکنید مگه نمیدونید خداگفته غیبت کردن باعث میشه کارهای خوبت بره واسه اون طرف تازه غیبت کردن کار بدیه
من:خوب فرشته کاری نکردم داشتیم درمورد دماغش حرف میزدیم زن رفت دماغشو عمل کرد چقدر زشته شد همین
فرشته:خوب بازم شماغیبت کردین چیکار به کار مردم دارین این همه موضوع تودنیاهست درموردش میتونید بحرفید
فرشته کانال روعوض کرد وصحنه ای رونشون داد که من درحال نذری دادن بودم
فرشته :اینجا شما دارین نذری میدین ولی شما نذریتونو فقط به فامیلاتون دادین وبه فکرخانمی که شوهرش مرده بود وچهارتا بچه قدونیم داشت وفقیر بود نبودین اونا بوی غذا شمارواستشام کردن ودلشون میخواست ولی نیومدن کاسه گدایی جلوتون بگیرن شماهم که نبردین حداقل یه کاسه میبردین بهشون میدادین تاشاد بشن خوب خانم شما کارای خوب کردین درسته ولی ظاهرسازی بوده ومیخواستین پز بدین برای ما باطل و ظاهرکار خیلی مهمه تعجب میکنم از شما آدما که چرا کارهاتون باخلوص نیت نیست
دیدم حرفهاش درسته
من:بله حق باشما راستی جهنم ازکدوم سمته
فرشته :دست چپ به یه در بزرگ میرسی اونجا جهنمه
من:اوکی
پرونده رو از فرشته گرفتم وبه طرف جهنم رفتم
(نوشته ای از راحیل نظر یادت نره )
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نامه ی آبراهام لینکن taranomi 0 163 ۱۸-۱۲-۹۶، ۱۱:۴۴ ق.ظ
آخرین ارسال: taranomi
Rainbow نامه اى به خدا!! صنم بانو 0 125 ۱۷-۰۴-۹۶، ۰۵:۴۵ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  نامه ای برای خدا #*Ralya*# 0 341 ۱۳-۰۸-۹۴، ۱۲:۰۲ ق.ظ
آخرین ارسال: #*Ralya*#

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
5 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
نويد (۰۲-۰۵-۹۵, ۱۲:۰۹ ب.ظ)، fatemeh . R (۰۲-۰۵-۹۵, ۰۱:۳۳ ب.ظ)، زينال (۱۰-۰۵-۹۵, ۱۱:۰۷ ب.ظ)، Rahil_A (۰۳-۰۵-۹۵, ۰۲:۵۶ ق.ظ)، مرادی 2 (۱۰-۰۵-۹۵, ۱۱:۳۸ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان