ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
هر مخلوقى به روش خاص خودش به شاخه ها و صخره های رودخانه چسبیده بود، زیرا چسبیدن شیوه ی زندگی آنان بود، و مقاومت در برابر رودخانه چیزی بود که آنان از هنگام تولد آموخته بودند.
اما سرانجام یکی از مخلوقات گفت:
من از چسبیدن خسته شده ام
گرچه جریان را به چشم نمیبینم
اما اعتماد دارم که میداند به کجا میرود.
خود را رها میکنم و میگذارم مرا به هرکجا میخواهد ببرد.
با چسبیدن از ملالت خواهم مرد.
مخلوقات دیگر خندیدند و گفتند:
نادان! اگر رها شوی ،جریانی را که می پرستی تو را برصخره ها میکوبد و خرد و متلاشی میکند و تو پیش از مرگ از ملالت خواهی مرد.
اما او به آنها اعتنایی نکرد نفس عمیقی کشید و خود را رها کرد ....
پندار
ريچارد باخ
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
مرد میباید خویشتن را بیازماید که آیا برای ناوابستگی و فرماندهی ساخته شده است یا نه !
و این کار را بهنگام میباید کرد.
از آزمودن خویش سر باز نمیباید زد، اگرچه این خطرناکترین بازیی است که بشر تواند کرد و آزمونی است که تنها شاهدش خودمانیم نه هیچ داور دیگر.
به هیچکس نچسبیدن، اگرچه عزیزترین کس باشد، زیرا هر کس زندانی است و زاویه ای[برای در بند نگاه داشتن ما]؛ نچسبیدن به هیچ میهن، اگر چه رنجدیدهترین و یاریخواهترین میهن باشد(دل برکندن از یک میهنِ پیروزمند آسانتر است)؛ نچسبیدن به هیچ همدردی، اگر چه همدردی با انسانهای والاتر باشد، که بخت یکبار ما را به تماشای عذاب و درماندگی کممانندشان رهنمون شد. نچسبیدن به هیچ علم، اگرچه ما را به ارزندهترین کشفهائی وسوسه کند که گوئی بهر ما کنار نهادهاند. نچسبیدن به وارستگی خویش، به آن دورپروازی و بیگانگیِ سرمستانهٔ پرندهوار، که مدام بالاتر میپرد تا مدام هرچه بیش را در زیر [پر] خویش بیند-خطری که در کمین پروازگران است. نچسبیدن به فضائل خویش و کل خویشتن را فدای جزئی از خویش نکردن-بمثل فدای «مهماننوازی» خویش-که روانهای والاگهر و توانگر را خطرِ خطرهاست، روانهائی را که خویشتن را بیحساب و کمابیش بیتفاوت، صرف میکنند و کار فضیلت بخشندگی را به رذیلت میکشانند.
مرد میباید خویشتنپائی بداند:
این است سختترین آزمون ناوابستگی.
فراسوی نیک و بد
فریدریش نیچه
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
آنکه امید میوَرزَد بزدل است.
«تکرار» را خواستن، شهامت میطلبد.
آنکه امید میورزد بزدل است، آنکه فقط به یاد میآورد هوس باز است، ولی او که تکرار را میخواهد شجاعت دارد.
ولی آنکه درنمییابد که زندگی تکرار است و این زیباییِ زندگی است، خود را محکوم کرده است و سزاوارِ چیزی بیش از آنچه به طورِ قطع بر سرش میآید نیست ــ هلاکت.
«امید» به جامهای نو میماند که هنوز بدستش نیاورده ای، آهار خورده و شَق و رَق و شیک، که با این همه هرگز آن را تن نکردهای و از همین روی نمیدانی آیا اندازهات هست و به تو میآید یا نه.
«تذکار» جامهای است که دور انداختهای، که هرچند زیبا، دیگر اندازهات نیست و برایت تنگ شده است.
«تکرار» جامهای است که هرگز کهنه نمیشود و از بین نمیرود، راحت است و راست بر قامتِ تو دوخته، نه تنگ و نه گشاد.
«امید» دوشیزهای است دلربا، اما ماهیِ گریز است.
«تذکار» پیرزنی زیباست که در لحظه به کاری نمیآید.
«تکرار» همسری محبوب است که هرگز از او سیر نمیشوی.
تکرار، جستاری در روانشناسی تجربی
سورن کیرکگور
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
«آگاهی از زندگی مهمتر از خود زندگی است، شناخت خوشبختی مهمتر از خود خوشبختی است»!!
این همان [نگرشی] است که ما باید علیه آن بجنگیم!
رویای یک آدم مضحک
داستایوفسکی
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
تنها بنایی که اگر بلرزد، محکمتر میشود دل است؛ دل آدمیزاد...
باید مثل انار چلاندش، تا شیره اش در بیاید؛ حکما شیره اش هم مطبوع است!....
وقتی رفیق آدم چیزی از آدم خواست، لطفش به این است که بی حکمت و بی پرس و جو بدهی. اگر حکمتش را بدانی، به خاطر حکمت داده ای؛ نه به خاطر لوطی گری!
من او
رضا امیرخانی
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
تن به بازی زندگی بِده و سعی نکن از قانون هاش سر دربیاری. زندگی را قضاوت نکن، فکر انتقام نباش، یادت باشه آدم های روزه دار زنده می مونن، ولی آدم های گرسنه می میرن، موقعی که خیالاتت فرو می ریزن بخند و از همه مهم تر، همیشه قدر لحظه لحظه ی این اقامت مضحکت را تو این جهنم بدون!
جزء از کل
استیو تولتز
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
واقعاً چه چیزی بهتر از اینکه شب، درحالی که باد به شیشه ها می کوبد و چراغ هم روشن است آدم کنار آتش بنشیند و کتابی بخواند.
آدم هیچ دغدغه ای ندارد، ساعتها می گذرد. بی حرکت در سرزمینهایی که جلوی چشمت ظاهر می شوند می گردی، فکرت با خیال آکنده می شود و ماجراها را دنبال می کنی یا حتی وارد جزئیاتشان می شوی. فکرت با ماجراها هم یکی می شود، انگار تویی که لباس آنها را به تن داری...
مادام بوواری
گوستاو فلوبر
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
برخی افراد از حالت من دچار تعجب می شوند و می پرسند:
«تو چه کم داری؟» و اشاره شان مثلا به توفیق های هنری_ادبی ست و احمقانه این که اشاره شان به حُسن شهرت من است؛
و من از این پرسش آن ها دچار تعجب می شوم که فکر می کنند انسان در حالتی حق دارد دچار باشد که شخصا چیزی کم داشته باشد! غافل از اینکه یکی از علل اساسی چنین حالتی در من این است که حس می کنم و می بینم تک به تک مردم، هرکس فقط به مشکل خودش و راه حل فردی مشکل خودش فکر می کند و لابد نمی داند که فاجعه ی اجتماعی از همین ناشی میشود که هرکس فکر کند باید گوش و گلیم خود را از آب به در کشد.
محمود دولت آبادی
نون القلم
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
بالای سر هر داستان عاشقانهای، این تفکر، هر چند وحشتناک و نادانسته، آویزان است که چگونه پایان مییابد. درست به این میماند که در عین سلامت و نیرو، بکوشیم به مرگمان فکر کنیم.
تنها تفاوت میان پایان عشق و پایان زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در مورد عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی میداند که پایان یک رابطه؛ لزوما پایان عشق و قطعا پایان زندگی نیست.
آلن دوباتن
جستارهایی در باب عشق
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
ارسالها: 33,188
موضوعها: 6,715
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۶
اعتبار:
17,152
سپاسها: -2
204 سپاس گرفتهشده در 31 ارسال
با رفتنم (مرگ)، فقط دنیا را از دست نمی دهم، بلکه همه چیز و همه ی کسانی را هم که دوست دارم از دست می دهم. خودم را هم از دست می دهم.
دختر پرتقال
یاستین گوردر
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان