امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
پریشانی ۱
#1
در حله ما ز راه افسوس
گه رقص کند گهی زمین بوس
هردم غزلی دگر کند ساز
هم خوش غزلست و هم خوش آواز
او گوید و خلق یاد گیرند
ما را و ترا به باد گیرند
در هر غزلی که می‌سراید
صد پرده‌دری همی‌نماید
لیلی ز نفیر او به داغست
کاین باد هلاک آن چراغست
بنمای به هر گوشمالش
تا باز رهد مه از وبالش
چون آگه گشت شحنه زین حال
دزد آبله پای ز شحنه قتال
 
پاسخ
سپاس شده توسط: arom ، arom


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  پریشانی mahdi942 0 94 ۰۳-۰۹-۰، ۰۹:۱۲ ق.ظ
آخرین ارسال: mahdi942

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
arom (۰۳-۰۹-۰, ۰۱:۵۱ ب.ظ)، mahdi942 (۰۳-۰۹-۰, ۰۹:۱۴ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان