۰۳-۰۹-۰، ۰۹:۱۴ ق.ظ
در حله ما ز راه افسوس
گه رقص کند گهی زمین بوس
گه رقص کند گهی زمین بوس
هردم غزلی دگر کند ساز
هم خوش غزلست و هم خوش آواز
هم خوش غزلست و هم خوش آواز
او گوید و خلق یاد گیرند
ما را و ترا به باد گیرند
ما را و ترا به باد گیرند
در هر غزلی که میسراید
صد پردهدری همینماید
صد پردهدری همینماید
لیلی ز نفیر او به داغست
کاین باد هلاک آن چراغست
کاین باد هلاک آن چراغست
بنمای به هر گوشمالش
تا باز رهد مه از وبالش
تا باز رهد مه از وبالش
چون آگه گشت شحنه زین حال
دزد آبله پای ز شحنه قتال
دزد آبله پای ز شحنه قتال