امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کوبی برایانت؛ مار سیاه افسانه‌ای لس‌آنجلس لیکرز
#1
ماهنامه دیار - مهدی به‌نژاد: کوبی برایانت، اسطوره تیم بسکتبال لس آنجلس لیکرز، میهمان ویژه سالن استیپلز سنتر بود. مسئولان تیم لیکرز در بین 2 نیمه بازی تیم های لیکرز و گلدن استیت وریرز، پیراهنی های شماره 8 و 24 کوبی برایانت را برای همیشه بایگانی کردند. کوبی برایانت، نخستین بازیکن تاریخ لیگ است که 2 پیراهن او در یک تیم بایگانی می شود. او 16777 امتیاز با پیراهنی شماره 8 و 16866 امتیاز با پیراهنی شماره 24 به دست آورده است. شکیل اونیل، لامار اودوم، بیل راسل و کریم عبدالجبار، میهمانان ویژه یکی از بزرگ ترین مراسم بایگانی کردن پیراهن در NBA بودند.
اروین مجیک جانسون، همبازی پیشین و رییس فعلی باشگاه لیکرز در این مراسم گفت: کوبی برایانت، بزرگ ترین بازیکنی است که تا به حال پیراهن طلایی و بنفش لیکرز را پوشیده است. کوبی برایانت دیگری هرگز به دنیا نخواهدآمد. ما بابت 5 قهرمانی لیکرز در لیگ از او سپاسگزاریم. نکته جالب این مراسم حضور استیو کِر، سرمربی وریرز در سالن در فاصله دونیمه بازی بود. او در حالی در مراسم کوبی برایانت شرکت کرد که همه اعضای تیمش نیز به جای حضور در رختکن و آماده شدن برای نیمه دوم بازی، ترجیح دادند این مراسم را از نزدیک ببینند. کوبی برایانت در آخرین بازی اش برابر یوتاجاز 60 امتیاز به دست آورد، تیمش را برنده کرد و در حضور جک نیکلسون که به افتخار او به استادیوم استیپلزسنتر آمده بود، از دنیای بسکتبال خداحافظی کرد:
[عکس: 1595147_266.jpg]
قهرمانی که در شب خداحافظی اش هم مثل لقبش- مار سیاه- ترسناک و زهردار بود. توییتر و اینستاگرام در شب 16 آوریل نام کوبی برایانت را به عنوان پرتکرارترین هشتگ کاربران اعلام کردند تا صبح فردا نیویورک تایمز با تیتر «مار سیاه اینترنت را به لرزه انداخت» از خداحافظی ستاره بسکتبال آمریکا بنویسد. شب بازی با یوتاجاز ستاره لس آنجلس لیکرز در حالی وارد زمین شد که پوسترها، بادکنک ها و بنرهای مختلف او در همه جای استادیوم استیپلز به چشم می خورد. ال سی دی بزرگ استادیوم مستندی از او را پیش از شروع دیدار پخش کرد و جک نیکلسون که در یکی از مصاحبه هایش کوبی برایانت را با استیو مک کویین مقایسه کرده بود، به احترام 20 سال خاطره بازی با ستاره محبوبش به ورزشگاه آمده بود
اما کوبی برایانت عادت نداشت اعتبار و بزرگی اش را از دنیای پیرامون و آدم های اطرافش بگیرد. همان طور که هیچ وقت از موقعیت پدرش- جو برایانت- که ستاره دهه 70 لیگ بسکتبال آمریکا بود، استفاده نکرد. کوبی حتی در شب خداحافظی هم روی پای خودش ایستاد. 60 امتیاز در دیدار لیکرز برابر یوتا گرفت تا تیمش 101-96 پیروز شود و کوبی بعد از هفت سال دوباره توانست در یک مسابقه 60 امتیاز بگیرد. در شب خداحافظی درست روی خط پایان، او بهترین رکوردش را تکرار کرد. رو به دوربین های تلویزیونی ایستاد و به خبرنگاران گفت: «خوشحالم که وقتی بچه هایم فیلم خداحافظی پدرشان را می بینند، متوجه می شوند که من حتی در آستانه بازنشستگی هم جذاب و دلربا بوده ام. امشب بچه هایم را هم شوکه کردم.»
کوبی که تجربه بیش 1400 بازی در لیگ ان بی ای را داشت، فقط در شش مسابقه توانسته بود به رکورد 60امتیاز در یک دیدار برسد و شب خداحافظی هم یکی از همان ها بود؛ شبی که مجیک جانسون افسانه ای هم به احترامش به استادیوم آمد و درباره اش گفت: «کوبی برایانت بهترین بازیکنی است که در تاریخ لس آنجلس لیکرز دیده ام.» فردای آن روز، کوبی برایانت در صفحه اجتماعی اش نوشته بود: «وقتی رسیدم خانه، بچه هایم از من پرسیدند قبلا هم همین قدر خوب بازی می کردی؟ گفتم آره. حتی بهتر از این بودم اما بچه هایم باور نکردند و شیطنت آمیز خندیدند. بهشان گفتم هر کاری که من کرده ام و شما ندیده اید، در یوتیوپ هست.» کوب برایانت درست می گفت. از آن همه شوت های سه امتیازی، ریباند و اسلم دانک های قدرتمند، از فردای خداحافظی کوب، احتمالا چند ساعتی فیلم هایلایت بازی های او باقی خواهدماند.
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
عاشق ریکارد
فرزند سوم جو برایانت، ستاره تیم فیلادلفیا، از پنج سالگی همراه پدر به ایتالیا رفت؛ جایی که پدر در باشگاه رجیانا بازی می کرد و کوبی برایانت با وجود فیزیک مناسبش برای بسکتبال اما عاشق فوتبال شده بود. زندگی در ایتالیا و حضور ستاره های فوتبال دنیا در سری آ کوبی را عاشق فوتبال کرده بود. در روزهایی که مایکل جکسون و مجیک جانسون دل هواداران بسکتبال دنیا را برده بودند، کوبی عاشق ستاره هلند میلان، فرانک ریکارد شده بود و می خواست شبیه او باشد.
[عکس: 1595157_686.jpg]
بازی های میلان را می دید و به جای قهرمانی آمریکا در المپیک بارسلونا، این قهرمانی میلان آریگوساچی بود که او را به وجد آورده بود اما همه تصوراتش برای فوتبالیست شدن سال 1992 و با بازگشت خانواده برایانت به آمریکا نقش بر آب شد. او سال بعد به لیگ دبیرستان های آمریکا رفت و تبدیل به باارزش ترین بازیکن لیگ شد. با این که مدل و نمرات کوبی برایانت برای رفتن به بهترین دانشگاه های آمریکا کافی بود اما کوبی انتخاب را کرده بود؛ بازی در لیگ ستاره های ان بی ای.
اراده مار سیاه
همیشه می گفت از کهنسالی می ترسید؛ از این که گذشت زمان و بالا رفتن سن، قابلیت هایش را به چالش بکشد و ناتوانش کند. هر وقت بازی بدی به نمایش می گذاشت، خودش را تنبیه می کرد: «هر وقت عملکرد افتضاحی داشتم، از فردا خودم را مجازات می کردم. باید پیری را به زانو در می آوردم. تمام هفته را وزنه می زدم، دو برابر اوقات معمولی تمرین می کردم و برای تحمل دردهای عضلانی، هر شب توی استخر یخ می رفتم. راستش را بخواهید، من راهی برای این که بتوانم تا سی و هشت سالگی در بسکتبال دوام بیاورم، پیدا نکردم. هیچ راهی جز مجازات کردن خودم بعد از هر نمایش افتضاح.»
وقتی خبرنگاران از سختی ها و سنگینی تمریناتش سوال میپرسیدند، جواب ها عجیب تر هم می شد: «در زندگی به جایی رسیده ام که از دریبل کردن بازیکن رو به رو یا اسلم دانک و پایین آوردن سبد حریف لذت نمی برم. من زیبایی را در دردی که در تمرینات می کشم، در دردی که هر روز صبح با آن بلند می شوم، می بینم. فکر می کنم هر کسی می تواند وارد چرخه بلوغ زندگی شود. مهم نیست که نگهبان یک پارک باشی. کارگر یک رستوران یا کوبی برایانت. زندگی همیشه با درد ادامه دارد و تو باید قدرت تحمل آن را داشته باشی.»
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
اشتباه بزرگ
سال 2005 بود که کوبی برایانت به تمرین بارسلونا رفته بود. سراغ دوستش رونالدینیو که بهترین بازیکن دنیا در آن سال ها بود و رابطه صمیمانه اش با ستاره این روزها افول کرده برزیل، همچنان پابرجاست. ستاره لیگ ان بی ای تعریف می کرد بعد از تمرین رونالدینیو دست یک پسربچه کم سن و سال و ریزجثه را گرفت و آورد سمت مرد دو متری لیکرز. بعد از سلام و آداب آشنایی، رونالدینیو به کوبی می گوید مطمئن باش با بهترین بازیکن دنیا در سال های بعد دست داده ای. آن پسر نه فیزیک مناسبی داشت، نه چشم هایش شبیه آدم هایی به نظر می رسید که می خواهند دنیا را فتح کنند اما فقط چند سال طول کشید تا لیونل مسی و جادوی فوتبالش، کوبی را به اشتباهش برساند؛
[عکس: 1595175_281.jpg]
«هیچ وقت فکر نمی کردم مسی بازیکن بزرگی شود. حتی وقتی رونالدینیو او را معرفی کرد، به شوخی گفتم دنیای فوتبال به آدمی بهتر از تو نیاز دارد. لیونل مسی شبیه هیچ کدام از ستاره های بزرگی نبود که تا آن زمان دیده بودم. عطش، روحیه و نوع نگاهش چیزی نبود که قبلا در هیچ کدام از ستاره های دنیای دیده باشم اما اعتراف می کنم که مسی تمام قوانین فوتبال را جا به جا کرد و من درباره اش اشتباه می کردم.» کوبی برایانت هیچ وقت فکر نمی کرد چند سال بعد همراه همان پسربچه، در کلیپ تبلیغاتی شرکت هواپیمایی ترکیش ایر حضور داشته باشد؛ کلیپی که مسی و کوبی برایانت مدام به هم حسادت می کنند و برای جلب توجه در هواپیما به هر لطایف الحیلی متوسل می شوند.
الگوهای عجیب
بزرگ ترین اتفاقی که برای هر ورزشکاری مثل کوبی برایانت می افتد. این است که بعد از خداحافظی از دنیای حرفه ای دیگر انگیزه ای برای مبارزه و چالش در او وجود ندارد اما مصاحبت کوبی برایانت با جورجیو آرمانی برای او الهام بخش بود. سال 2001 به میلان رفت و با جورجیو آرمانی ملاقات کرد؛ مردی که برند معروف آرمانی را تازه در چهل سالگی پایه گذاری کرده بود؛ در سنی که برای ورزشکاران همه چیز به پایان می رسد. این که یک ورزشکار باید بعد از دوران بازنشستگی چه کار کند؟ جورجیو آرمانی راه را مشخص کرد؛ نگاه تک بعدی به بسکتبال را در زندگی فراموش کن و واکنشی به تعریف و تمجیدها نشان نده. اندکی از هر کس و هر چیز؛ این قانونی بود که کوبی برایانت برای بلوغ در زندگی تا همین امروز آن را لحاظ کرده است.
فرقی نمی کرد جورجیو ارمانی باشد یا نابغه و تاکتیسین بسکتبال. فیل جکسون. کوبی از هر کسی که قابلیتش را داشت، الهام می گرفت. همان طور که وقتی با فیل جکسون در لیکرز کار می کرد، برای به آرامش رسیدن به سمت ذن رفت. تفکر عبادت و ریاضت در زندگی که فیل جکسون جزء استادان آن بود. اینها همان توصیه هایی بود که کوبی در زمان خداحافظی اش به کار بست. وقتی هواداران کوبی برایانت به دنبال راه انداختن تور خداحافظی کوبی برایانت در شهرهای مختلف بودند، کوبی با آنها مخالفت کرد چون اعتقاد داشت: «هر قدر هم در این سال ها خاطرات خوب درست کرده باشم و نمایش های مقبول ارائه کرده باشم، باز هم نمی توانم به اندازه ای که باید قدردان آنها بوده باشم.»
[عکس: 1595139_528.jpg]
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
نامه احساسی کوبی برایانت به بسکتبال
متن خداحافظی ای که کوبی برای بستن کتاب بسکتبالش انتخاب کرده بود، سر و صدای زیادی درست کرد. دیوید بکهام در واکنش به ستاره لیکرز و یکی از ده بازیکن برتر تمام تاریخ بسکتبال در اینستاگرامش نوشت: «کلمات زیادی وجود دارند که می توان کوبی را با آنها توصیف کرد اما برای من فقط یک کلمه در ذهنم می چرخد: برنده. او بهترین نشانه و الگو برای بچه مدرسه هایی بود که می خواستند بسکتبال را انتخاب کنند اما چاره چیست، همه چیزهای لذتبخش بالاخره روزی تمام می شوند» لیونل مسی او را بهترین ورزشکار غیرفوتبالی ای می دانست که تماشای بازی هایش او را شگفت زده می کند و اوباما، رییس جمهور آمریکا، اعتراف کرد همیشه آرزو می کرده حتی برای یک روز می توانست شبیه کوبی بسکتبال بازی کند اما دیوید بکهام درست می گفت. همه چیزهای لذتبخش هم بالاخره روزی تمام می شوند و کوبی برایانت هم با نامه احساسی اش برای بسکتبال، به دوران بازنشستگی سلام کرد.
[عکس: 1595141_936.jpg]
بسکتبال... عزیزم!
از وقتی که با جوراب های پدرم، توپ درست می کردم و در تخیلم وسط بازی آل استارز توی ثانیه های آخر بازی شوت سه امتیازی می زدم و تیم کنفرانس غرب را قهرمان می کردl، باور داشتم همه چیز واقعی است. بگذار اعتراف کنم؛ از همان موقع عاشقت شده بودم و همه چیز را پای تو گذاشتم؛ زندگی، عمر، روح و حتی خانواده ام را پایت گذاشتم. هر چیزی که برایت خرج کردم، همه داشته های یک پسربچه در شش سالگی است. همیشه در رویا خودم را وسط سالن در حال دویدن و دریبل کردن می دیدم. پس شروع به دویدن کردم. در هر سالنی و برای هر توپ مرده ای به خاطر تو دویدم. خواستی برایت بجنگم و با قلبم این کار را برایت کردم. شب ها با درد می خوابیدم و صبح ها با درد از خواب بلند می شدم اما چه کسی است که نداند درد هم جز عشق است.
ناراضی نیستم. تو به جای همه این دردها، به یک پسر شش ساله رویای بازی در لیکرز را دادی اما باور کن دیگر خسته شده ام. این آخرین قطره های انگیزه و توانم است که دارم برایت خرج می کنم. قلبم هنوز مشتاق است، روحم هنوز هم توان دردکشیدن و سختی ها را دارد اما بدنم می گوید دیگر وقت خداحافظی است. من را ببخش. تو به من همه چیز دادی و من دارم رهایت می کنم. می خواهم بدانی تا آخرین لحظه زندگی ام، بودن با تو را مزمزه می کنم. همه سختی ها و شیرینی ها بدی ها و خوبی ها. من و تو هرچه داشتیم و می توانستیم را به هم هدیه دادیم. دیگر وقت خداحافظی است. همیشه عاشقت هستم.
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت،ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  پله؛ مروارید سیاه مستطیل سبز صنم بانو 3 275 ۲۶-۱۱-۹۶، ۰۶:۱۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
صنم بانو (۱۰-۱۲-۹۶, ۰۱:۳۰ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان