امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گربه شیطون
#1
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه

راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه.
این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.....

یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین. بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و
رودخانه و. .
خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره. مرده میپرسه: " اون
گربه کره خر خونس؟" زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده
بهش، من گم شدم
بعضی آدم‌ها ناخواسته همیشه متهم‌اند!
به خاطر :
سکوت‌شان ، کاری به کار کسی نداشتن‌شان ، خلوت‌شان ،
اتاق‌شان ، استراحت‌شان ، روی پای خود ایستادن‌شان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این‌ که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
مرده ادرسو بلد نیس ولی گربه بلدهasnaasnaasna
اگه زندگیت ته کشید
بشین با ته دیگش حال کن
هی نشین بگو به اخرش رسیدم...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Brick حکایت: گوشت و گربه صنم بانو 2 138 ۲۲-۰۹-۹۶، ۱۰:۵۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  گربه ى سياه Aiden22 3 569 ۱۹-۰۵-۹۴، ۰۱:۲۰ ب.ظ
آخرین ارسال: ghazaleh
  داستان جالب گربه ی باهوش و مرد بدشانس Aiden22 1 245 ۰۲-۰۳-۹۴، ۰۵:۰۷ ب.ظ
آخرین ارسال: raha22

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ghazaleh (۱۹-۰۵-۹۴, ۰۱:۲۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان