۲۵-۱۱-۹۹، ۰۷:۵۱ ق.ظ
چگونه فردین با «گنج قارون» محبوب تودهها شد.
روزنامه همشهری - سعید مروتی: در روزگاری که به غلامرضا تختی پیشنهاد میشد که جلوی دوربین برود تا سینم ای فارسی از نفوذ و سلطه جهانپهلوان بر قلب تودهها بهره ببرد، این محمدعلی فردین بود که با بوسیدن تشک کشتی، مقابل دوربین رفت. عضو تیم ملی کشتی که سابقه نایبقهرمانی در مسابقات جهانی استانبول ۱۹۵۷ را نیز در کارنامه داشت، در دورانی ستاره سینم ا شد که دوست و همتیمیاش میان مردم به محبوبیتی افسانهای دستیافتهبود.
فردین در سالهایی به سینم ا آمد که هنوز کشتی ورزش اول ایران بود؛ سالهایی که خیلیها به عشق جهانپهلوان، نام پسرانشان را غلامرضا میگذاشتند. اندام ورزیده و چهره جذاب فردین که با لبخند، دوستداشتنیتر هم میشد، نایبقهرمان سابق جهان را به بازیگر موفق سینم ای فارسی تبدیل کرد؛ قهرمان خوشقلب و مثبتاندیشی که در نهایت با پیروزی خیر بر شر، با محبوبش ازدواج میکرد؛ ماجرایی که از همان فیلم اول فردین «چشمه آب حیات» (سیامک یاسمی) آغاز شد. فردین از همان قدم اول با تکیه بر نیت پاکش از پس برادران شرورش برآمد و به مراد دلش رسید.
در «فردا روشن است» (سردار ساگر) اگر همسرش را بهخاطر یک خواننده کاباره رها میکرد، در انتهای ماجرا به کانون گرم خانواده بازمیگشت. در «بیوههای خندان» (نظام فاطمی) نقش جوان مکانیکی را بازی میکرد که مورد توجه ۳ زن متمول قرارمیگرفت و در «فریاد نیمه شب» (ساموئل خاچیکیان) در فیلمی جنایی و در شبکهای از توطئه و خیانت، اغواگریهای پروین غفاری باعث نمیشد که به نامزدش خیانت کند. در «دختری فریاد میکشد» (خسرو پرویزی) کشتیگیری جوانمرد بود که درگیر ماجرایی عاطفی میشد.
در «گرگهای گرسنه» (محمدعلی فردین، نظام وفایی)، «طلای سفید» (جمشید شیبانی)، «زمین تلخ» (خسرو پرویزی)، «ساحل انتظار» (سیامک یاسمی) و «عشق و انتقام» (محمدعلی فردین)، گرچه خبری از موفقیت گیشه و محبوبیت افسانهای نبود، ولی فردین با همین فیلمها بهتدریج برای تماشاگر به چهرهای آشنا تبدیل شد و به شهرتی نسبی دست یافت. در «جهنم زیر پای من» (رضا صفایی) در نقش یارقلی جوان روستایی کرد، نشان داد انتخاب خوبی برای بازی در نقش روستاییها نیست و در «انسانها» (مهدی میثاقیه) با وجود تبلیغات و سروصدای فراوانی که در ابتدا برایش به راه افتاد، کمرمقتر از آن بود که موردتوجه تماشاگر قرارگیرد. در همه این فیلمها فردین قهرمانی خوشقلب و بامعرفت است. مثل «دهکده طلایی» (نظام فاطمی) که در نقش معلم سپاه دانش، محبت و معرفتش تنها شامل گلنار، دختر موردعلاقهاش نمیشود و به همه اهالی روستا تسری مییابد.
از یهـ جاییـ بهـ بعدـ اگر نریـ خـــــری !