۰۵-۱۲-۹۶، ۰۷:۰۱ ب.ظ
هواپیمای ۲۴ ساله ایتالیایی با موتور توربوپراپ سقوط کرد و ۶۶ نفر از هموطنانمان از دست رفتند.
برترین ها - ایمان عبدلی:
دراویش گنابادی یا (تشنج هفته)
گزارشی مختصر از آن چه که باید درباره وقایع اخیر بدانید با نگاهی صرفا توصیفی.
دراویش که هستند و چگونه فکر میکنند؟
دراویش گنابادی شیعه دوازدهامامیاند و تمام شعائر شیعیان همچون نماز و روزه را به جا میآورند. خوانش آنها از اسلام شیعی، اما با قرائت فقهی، و در حال حاضر حکومتی، از اسلام متفاوت است. قداست برای دراویش گنابادی در دوران غیبت در وجود «قطب» آنها متجلی میشود. در حالی که شیعیان سنتی به تقلید از یک مرجع معتقدند. قطب در قاموس دراویش و به زبان عامیانه جایگاهی هم وزن مرجع تقلید را دارد، قطب دراویش گنابادی در حال حاضر نورعلی تابنده است که در خیابان پاسداران تهران در گلستان هفتم ساکن است.
او در دهه شصت معاون وزیر دادگستری بوده و حتی مدتی رئیس سازمان حج و زیارت هم شده است. از گرایشات تابنده تا همین حد بدانید که به ملی مذهبیها و نهضت آزادی نزدیک بود و در انتخابات ۸۸ از مهدی کروبی حمایت کرده. وی البته دورههایی را هم وکالت افرادی، چون امیر عباس انتظام و یا آیت الله طاهری را بر عهده داشته است. دراویش گنابادی دور چنین قطبی طی «طریقت» میکنند و البته این طریقت هم تکیه بر مباحثی مثل «وحدت وجود» دارد که ذات هر فرد را تجلی خداوند میداند، از جمله انتقادات به «طریقت» دراویش گنابادی این است که تکههایی از عقاید بودا، حکمت اشراق عرفانی و حتی مسیحیت به آن وارد شده است و در واقع منتقدانش میگویند که این یک اعتقاد تجمیع شده و نه اصیل است. اما مساله اصلی این نیست.
ریشه اختلاف کجاست؟
ریشه چنین تفکراتی البته مال امروز و دیروز نیست و به قرن دوم هجری بر میگردد و راه دراویش از کنج صوفی گری میگذرد. صوفیه راه رسیدن به مقام «قطب» را برای همگان باز گذاشته اند. راه رسیدن فقط سیر و سلوک صوفیانه میباشد و به وسیله آن فرد به کمال رسیده و مقام قطبیت نصیب او میگردد. در واقع چنین جایگاهی اکتسابی است و هر کسی میتواند در چنین جایگاهی قرار بگیرد. نکته، اما این جاست که در چنین مکاتبی محوریت طریقت در واقع در مقابل محوریت شریعت قرار میگیرد، این نقطه تضاد اصلی است.
در فقه شیعه محوریت با «شریعت» است، در مورد احکام و شریعت نظرات متعددی هست، اصلا شریعت چه میگوید؟ شریعت یعنی مقررات و احکام اسلامی بر یک سلسله حقایق و مصالح استوار هستند، فقها میگویند اینها هستند که انسان را به سعادت چه مادی و این دنیایی و چه معنوی و آن دنیایی میرسانند، ولی عرفا معتقد هستند که همه راهها به خدا منتهی میشود و همه مصالح و حقایق از نوع شرایط و امکانات و وسایل و موجباتی است که انسان را به سوی خدا سوق میدهد.
فقها میگویند در زیر ظاهر شریعت یک سلسله مصالح نهفته است و آن مصالح همان روح شریعت است، اما عرفا معتقدند که مصالح و حقایقی که در تشریع احکام پنهان است همان مراحلی است انسان را به مقام قرب الهی و وصل یار سوق میدهد عرفا معتقد هستند که باطن شریعت (راه) است و آن را طریقت میخوانند. در واقع برداشت فقها و شریعت برداشتی قابل لمستر با توجه به نیازهای انسانی به نظر میرسد و برداشت عرفا (در این جا دراویش) ذات گرایانهتر و به اصطلاح نابتر (به معنای واقعی کلمه و شکل توصیفی آن) است. در واقع عرفا و تصوف اصالت را به راه میدهد و به ماسک آن، مثل موسیقی و حالتهای عرفانی و خانقاهی، اما شریعت اصالت را به عمل به واجبات و مضامینی از این دست میدهد. راه اول طبیعتا انزوا طلبانهتر و آئینیتر است، راه دوم قاعدتا قابلیت انعطاف بیشتری دارد و عمومیتر است، مشکل آنجاست که فرقهای نخواهد در تناسب میان شیوه و آرزوهایش قدم بزند.
دراویش گنابادی یا (تشنج هفته)
گزارشی مختصر از آن چه که باید درباره وقایع اخیر بدانید با نگاهی صرفا توصیفی.
دراویش که هستند و چگونه فکر میکنند؟
دراویش گنابادی شیعه دوازدهامامیاند و تمام شعائر شیعیان همچون نماز و روزه را به جا میآورند. خوانش آنها از اسلام شیعی، اما با قرائت فقهی، و در حال حاضر حکومتی، از اسلام متفاوت است. قداست برای دراویش گنابادی در دوران غیبت در وجود «قطب» آنها متجلی میشود. در حالی که شیعیان سنتی به تقلید از یک مرجع معتقدند. قطب در قاموس دراویش و به زبان عامیانه جایگاهی هم وزن مرجع تقلید را دارد، قطب دراویش گنابادی در حال حاضر نورعلی تابنده است که در خیابان پاسداران تهران در گلستان هفتم ساکن است.
او در دهه شصت معاون وزیر دادگستری بوده و حتی مدتی رئیس سازمان حج و زیارت هم شده است. از گرایشات تابنده تا همین حد بدانید که به ملی مذهبیها و نهضت آزادی نزدیک بود و در انتخابات ۸۸ از مهدی کروبی حمایت کرده. وی البته دورههایی را هم وکالت افرادی، چون امیر عباس انتظام و یا آیت الله طاهری را بر عهده داشته است. دراویش گنابادی دور چنین قطبی طی «طریقت» میکنند و البته این طریقت هم تکیه بر مباحثی مثل «وحدت وجود» دارد که ذات هر فرد را تجلی خداوند میداند، از جمله انتقادات به «طریقت» دراویش گنابادی این است که تکههایی از عقاید بودا، حکمت اشراق عرفانی و حتی مسیحیت به آن وارد شده است و در واقع منتقدانش میگویند که این یک اعتقاد تجمیع شده و نه اصیل است. اما مساله اصلی این نیست.
ریشه اختلاف کجاست؟
ریشه چنین تفکراتی البته مال امروز و دیروز نیست و به قرن دوم هجری بر میگردد و راه دراویش از کنج صوفی گری میگذرد. صوفیه راه رسیدن به مقام «قطب» را برای همگان باز گذاشته اند. راه رسیدن فقط سیر و سلوک صوفیانه میباشد و به وسیله آن فرد به کمال رسیده و مقام قطبیت نصیب او میگردد. در واقع چنین جایگاهی اکتسابی است و هر کسی میتواند در چنین جایگاهی قرار بگیرد. نکته، اما این جاست که در چنین مکاتبی محوریت طریقت در واقع در مقابل محوریت شریعت قرار میگیرد، این نقطه تضاد اصلی است.
در فقه شیعه محوریت با «شریعت» است، در مورد احکام و شریعت نظرات متعددی هست، اصلا شریعت چه میگوید؟ شریعت یعنی مقررات و احکام اسلامی بر یک سلسله حقایق و مصالح استوار هستند، فقها میگویند اینها هستند که انسان را به سعادت چه مادی و این دنیایی و چه معنوی و آن دنیایی میرسانند، ولی عرفا معتقد هستند که همه راهها به خدا منتهی میشود و همه مصالح و حقایق از نوع شرایط و امکانات و وسایل و موجباتی است که انسان را به سوی خدا سوق میدهد.
فقها میگویند در زیر ظاهر شریعت یک سلسله مصالح نهفته است و آن مصالح همان روح شریعت است، اما عرفا معتقدند که مصالح و حقایقی که در تشریع احکام پنهان است همان مراحلی است انسان را به مقام قرب الهی و وصل یار سوق میدهد عرفا معتقد هستند که باطن شریعت (راه) است و آن را طریقت میخوانند. در واقع برداشت فقها و شریعت برداشتی قابل لمستر با توجه به نیازهای انسانی به نظر میرسد و برداشت عرفا (در این جا دراویش) ذات گرایانهتر و به اصطلاح نابتر (به معنای واقعی کلمه و شکل توصیفی آن) است. در واقع عرفا و تصوف اصالت را به راه میدهد و به ماسک آن، مثل موسیقی و حالتهای عرفانی و خانقاهی، اما شریعت اصالت را به عمل به واجبات و مضامینی از این دست میدهد. راه اول طبیعتا انزوا طلبانهتر و آئینیتر است، راه دوم قاعدتا قابلیت انعطاف بیشتری دارد و عمومیتر است، مشکل آنجاست که فرقهای نخواهد در تناسب میان شیوه و آرزوهایش قدم بزند.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان