امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۱۰ داستان واقعی آدمخواری که برای زنده ماندن رخ داده است
#1
[عکس: 170216-cannibalism-the-road-feature-w700.jpg]  



آیا تاکنون به آدمخواری فکر کرده اید؟ آیا خودتان را جای افرادی که برای زنده ماندن دست به آدمخواری زده اند گذاشته اید؟ می دانیم! شما هم از آن دسته آدم هایی هستید که با خود می گویید هیچ وقت تحت هیچ شرایطی دست به این کار ناخوشایند نخواهید زد! همه این عقیده را داریم اما شرایط همواره انسان را به انجام کارهایی فراتر از حد تصور و تعقل وا می دارد. همه می دانیم که مقاومت کردن در برابر وسوسه خوردن یک کیک خامه ای تولد و غذاهای خوشمزه باقیمانده از مهمانی تا چه اندازه سخت است. شاید روی برگرداندن از این غذاهای خوشمزه مانند یک شکنجه زجر آور باشد. اکنون تصور کنید که در یک قایق روی اقیانوس گرفتار شده اید و برای روزها بدون آب و غذا مانده اید.[عکس: 434355_exo-cannibalism49_3helvsuegikueqi...1-w700.jpg]



آب بارانی که جمع کرده اید به پایان رسیده و تکه چرمی روی کلاه خود را نیز خورده اید. ناگهان متوجه می شوید که یک تکه بزرگ گوشت غنی از پروتئین کنار شماست. خیلی زود به ذهن شما خطور می کند که مسافران در حال مرگ کنار دست شما که شاید برخی از آن ها نیز مرده باشند، اگرچه غذای اشتها آوری به نظر نمی رسند اما دستکم می توانند جان شما را نجات دهند. و آنگاه به یاد کیک هایی می افتید که نادیده گرفته بودید و می بینید که دل کندن از آن تکه کیک چندان هم سخت نبوده است. اینجاست که آن چیزی که همیشه در زمان سیری حال شما را بد می کرد به سراغتان می آید: آدمخواری!در ادامه این مطلب به مواردی اشاره می کنیم که در آن ها برخی انسان ها تابوی نهایی را شکسته و به آدمخواری روی آورده اند. البته آن ها این کار را برای لذت بردن یا انجام یک سنت مذهبی انجام نداده اند بلکه برای زنده ماندن راهی جز آدمخواری نداشته اند. از این رو در حالی که ما به مشهورترین موارد آدمخواری برای زنده ماندن اشاره می کنیم شما مطمئن شوید که در سفرهای خود در طبیعت وحشی به اندازه کافی مواد غذایی همراه داشته باشید!
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
۱۰- گروه دانر

[عکس: The-Donner-Party-w700.jpg]  


  بله بسیاری از ما داستان گروهی که در سال ۱۸۴۶ برای یک سفر اکتشافی در آمریکا عازم شده و پس از گرفتار شدن در کوهستان ها مجبور به خوردن گوشت افراد مرده گروه شدند را شنیده ایم اما هیچ داستان آدمخواری بدون پرداختن به مورد باورنکردنی گروه دانر کامل نخواهد بود. این گروه در واقع گروهی از مردم آمریکا بودند که در سال ۱۸۴۶ برای اقامت در مکانی تازه به سمت نوادا به راه افتادند. در واقع آن ها برای رسیدن به غرب یک مسیر تازه و خطرناک را در پیش گرفتند.در برخی از نقاط آن ها برای عبور دادن گاری هایشان چاره ای جز کندن کوه ها و صخره ها نداشتند. حتی در طی مسیر با یک بیابان به طول ۱۳۰ کیلومتر روبرو شدند و در نهایت در نوامبر ۱۸۴۶ در کوهستان های خشن نوادا گرفتار شدند. بدین ترتیب آن ها تعداد بسیاری از احشام و واگن ها و حتی افراد خود را از دست دادند. برفی زودرس نیز کار را برای آن ها دشوارتر ساخت و در حالی که ذخیره غذایی آن ها به اتمام رسیده بود. در نهایت از این گروه ۸۴ نفره تنها نیمی از آن ها زنده ماندند.
 [عکس: the-donner-party-circa-1846-w700.jpg]

در این مدت آن ها ابتدا حیوانات و سپس سگ هایشان را کشته و خوردند. سپس با تهیه کردن سوپ از استخوان های حیوانات چند روزی را نیز به این شکل گذراندند. در روزهای سال نو آن ها به خوردن گوشت افرادی که مرده بودند روی آوردند. برخی نیز به کشتن همسفران خود متهم شدند تا از گوشت آن ها تغذیه نمایند. این سفر چهار ماهه در طول زمستان با اسرار و پیچیدگی های زیادی همراه بود که تا امروز حل نشده باقی مانده اند.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#3
۹- بازیکنان راگبی در کوه های آند[عکس: 170216-human-cannibalism-embed-w700.jpg]

همه ما این سناریو را در ذهن خود مجسم کرده ایم: سقوط هواپیما و گرفتار شدن در ناکجا آباد. اما سقوط یک هواپیما در کوه های آند با بیش از ۴٫۰۰۰ متر ارتفاع بسیار ترسناک تر است. به این موضوع ۷۲ روز سرگردانی در دمای ۳۵ درجه زیر صفر را اضافه کنید و البته جنازه مسافرانی که مرده و یخ زده اند. سپس به یک بهمن بزرگ فکر کنید که جان هشت نفر از مسافران جان به در برده را می گیرد. و در نهایت این را نیز فراموش نکنید که بازماندگان برای این بتوانند زنده مانده و خود را به تمدن برسانند چاره ای جز خوردن گوشت مردگان همراه خود نداشتند.

 [عکس: andes-crash-b-800-w700.jpg]

بسیاری از ما داستان کلی تیم راگبی اروگوئه که هواپیمای حامل آن ها در سال ۱۹۷۲ در کوه های آن سقوط کرد را شنیده ایم و التبه برخی نیز فیلمی که با عنوان «زنده!» (Alive!) و در اسال ۱۹۹۳ از روی این ماجرا ساخته شده را دیده ایم. اما این داستان ترسناک به همین سادگی ها نبوده است. کسانی که در نتیجه ی سقوط یا حوادث بعد از آن کشته شده بودند یا بهترین دوستان بازماندگان بودند و یا اعضای خانواده آن ها. این گروه بیش از دو ماه را در کوهستان های سرد آند گذراندند تا این که در نهایت گروهی از آن ها در نهایت درماندگی سفری را برای پیدا کردن کمک انجام داده و بعد از ۱۰ روز کوهپیمایی سخت و طاقت فرسا توانستند با کمک یک چوپان شیلیایی و خبر کردن گروه های نجات توسط او نجات پیدا کنند.


[عکس: 395ut0dxqm0y-w700.jpg]در طی این سفر بسیاری از ۴۰ نفر مسافر تنها ۱۵ نفر زنده ماندند. در اثر برخورد هواپیما با صخره ها یک چهارم مسافران کشته شدند و برخی دیگر نیز خیلی زود در اثر یخ زدگی حانشان را از دست دادند. از ۲۷ بازمانده در روزهای اول سقوط، ۸ نفر دیگر نیز در اثر سقوط بهمن جان دادند. در این حین گروه های نجات از زنده ماندن مسافران ناامید شده و عملیات نجات را رها کرده بودند. در چنین سرمای کشنده ای بازماندگان چاره ای جز تکه تکه کردن گوشت مردگان و قرار دادن رشته های باریک این گوشت ها در مقابل آفتاب برای خشک شدن نداشتند. در واقع بدین ترتیب هر بخش از بدن مردگان که قابلیت خورده شدن داشت خورده شد. اما در نهایت دو نفر از گروه جدا شده و در جستجوی کمک سفری ۱۰ روزه را آغاز کردند. این دو در نهایت خود را به یک منطقه مسکونی رسانده و بقیه گروه نیز نجات داده شدند.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#4
۸- داستان جیمزتاون

[عکس: survival-cannibalism-4-w700.jpg]

در واقع اولین جوامعی از مهاجران که می خواستند خود را به آمریکا برسانند هیچگاه نمی دانستند که در مقصد با چه چیزی روبرو خواهند شد. دستکم سال های اول ورود به منطقه جدید روزگار خوبی برای ساخت خانه و کشاورزی و دامداری نبود. تاریخ شناسان به طور گسترده در مورد روزگار موسوم به «دوران قحطی» که زمستان سال های ۱۶۰۹-۱۶۱۰ اتفاق افتاد صحبت کرده اند که مهاجران چاره ای جز خوردن گوشت گربه، موش، چکمه های چرمی و حتی گوشت مردگان خود نداشتند.اما تا چند سال اخیر هیچ مدرک فیزیکی مستدلی مبنی بر وقوع آدمخواری در آن عصر وجود نداشت. در سال ۲۰۱۳ گروهی از باستان شناسان تکه های استخوانی و جمجمه انسانی را پیدا کردند که با استخوان های حیوانات در جایی دفن شده بود. بعد از بررسی جمجمه، باستان شناسان به این نتیجه رسیدند که قربانی یک دختر حدوداً ۱۴ ساله بوده است و نشانه هایی از تلاش برای بیرون کشیدن مغز به منظور خوردن نیز در بیرون و داخل جمجمه دیده می شد. مطالعات بیشتر نشان داد که بیش از یک نفر در قصابی این جنازه دخالت داشته اند زیرا جای ضربات متعدد و متفاوتی روی استخوان ها دیده می شد.

 [عکس: JamestownSDFS-w700.jpg]

این اتفاق در شهر جیمزتاون در ویرجینیا رخ داد که مهاجران انگلیسی در آن جا ساکن شده و یکی از اولین گروه های مهاجر به آمریکا را تشکیل داده بودند. بعد از سکونت مهاجران به دلیل کمبود غذا و بیماری بیش از ۸۰ درصد ساکنان شهر جان خود را از دست دادند. بدین ترتیب مردم شهر که هیچ غذایی نداشته و بدلیل ضعف مدیریتی توان کمک گرفتن از قبایل بومی را نداشتند به آدمخواری روی آوردند.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#5
۷- داستان ریچارد پارکر​​​​​​​​​​​​​
[عکس: dudley-v-stephens2-w700.jpg]


در تمامی موارد قبلی اگر چه افراد در تلاش برای زنده ماندن و از روی اجبار دست به آدمخواری زده بودند اما در هیچ یک از موارد مدرکی دال بر این که قبل از آدمخواری، قتلی به منظور خوردن گوشت انسان رخ داده باشد وجود ندارد. اما داستان کشتی میگنونت در سال ۱۸۸۴ که از انگلیس به سمت استرالیا در حرکت بود نشان می دهد که بدون شک قربانی قبل از خورده شدن به قتل رسیده است. در حدود دو ماه بعد از آغاز سفر کشتی میگنونت غرق شده و ۴ نفر خدمه از جمله ریچارد پارکر ۱۷ ساله توانستند سوار قایق نجات شده و زنده بمانند.۱۹ روز بعد کاپیتان کشتی و دو نفر ملوان دیگر به این نتیجه رسیدند که برای زنده ماندن چاره ای جز کشتن پارکر که زن و بچه نداشت و نسبت به بقیه بسیار رنجورتر شده بود ندارند تا با خوردن او مدت بیشتری زنده بمانند. بعد از توافق، توماس دادلی به عنوان کاپیتان کشتی با یک چاقوی جیبی ضربه ای به گردن پارکر وارد کرد و سپس گوشت و خون او توسط سه نفر بازمانده خورده شد. در روز ۲۴اُم سرگردانی در دریا این افراد نجات داده شدند و در نهایت دادلی و دو همراهش به قتل پارکر و آدمخواری متهم گردیدند. ان ها محکوم شدند اما در نهایت پس از ۶ ماه توانستند از زندان آزاد شوند.

 [عکس: survival-cannibalism-a-5-w700.jpg]

داستان پارکر نگون بخت البته ارتباطاتی با داستان های مشهور ادبیات داستانی نیز داشت. سال ها قبل از این که کشتی میگنونت راهی سفر شود، ادگار آلن پو در سال ۱۸۳۸ داستانی نوشت که در آن شخصیتی با نام ریچارد پارکر توسط همراهان خود که در یک قایق در اقیانوس سرگردان شده بودند خورده شد. پارکر و همراهانش برای مدت طولانی در دریا گرفتار بودند ودر نهایت پارکر پیشنهاد کرد که برای زنده ماندن قرعه کشی کرده و یک نفر را برای زنده ماندن دیگران کشته و بخورند. از بدشانسی پارکر قرعه به نام خود او افتاد و همراهانش او را کشتند. فیلم مشهور «زندگی پی» (Life of Pi) در سال ۲۰۰۱ نیز نام ریچارد پارکر را از همین دو داستان گرفته است.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#6
۶- داستان آلفرد پیکر
[عکس: alfred-packer-w700.jpg]


تلاش برای پولدار شدن همواره افراد را به انحرافات زیادی دچار ساخته اما ظاهراً این تلاش باعث شده که آلفرد پیکر اهل کلرادو به آدمخواری روی بیاوردو تا آنجایی که می دانیم، در فوریه ۱۸۴۷ آلفرد همراه با پنج معدنچی برای پیدا کردن طلا در کوهستان برکنریج، محل اقامت خود در کلرادو را ترک کرد. بیش از دو ماه بعد وی تنها خود را به یک دهکده کوچک رسانده و ادعا کرد که بعد از یک طوفان سهمگین همراهانش در جستجوی غذا او را تنها گذاشته و دیگر بازنگشته اند. اما داستان او کمی غیرقابل باور بود تا این که در نهایت پیکر اعتراف کرد بعد از این که یکی از اعضای گروه مرده، بقیه چاره ای جز خوردن جنازه او نداشته اند.


 [عکس: Alferd-Packer-w700.jpg]


وی بعدها ادعا کرد که سه نفر دیگر نیز در اثر سرما جان داده و معدنچی باقیمانده نیز توسط پیکر و در دفاع از خود کشته شده است. اما رفتارهای او با گفته هایش همخوانی نداشته و اطرافیانش به او مشکوک شدند و در نهایت پیکر به دلیل قتل زندانی شد. وی ضمن تکذیب ادعاها در ابتدا پذیرفت که برای اثبات ادعایش کلانتر و همراهانش را به محل جنازه ها ببرد اما در بین راه وانمود کرد گم شده و حتی با چاقو به یکی از سربازان حمله کرد. آگوست همان سال محل اقامت آن ها کشف شده و شواهد تازه ای پیدا گردید. خیلی زود مشخص شد که تمامی این افراد از سرمازدگی نمرده اند بلکه به شکل وحشیانه ای به قتل رسیده اند.پیکر قبل از این که با مدارک جدید روبرو شود توانست از زندان فرار کرده و ۹ سال آینده را به فرار گذراند تا این که بار دیگر دستگیر شد. داستان او اینبار تغییر کرده و ادعا نمود که یکی از معدنچیان دیگر دوستانش را برای خوردن گوشت آن ها کشته است و همچنان اصرار داشت که او تنها یکی از معدنچیان را در دفاع از خود به قتل رسانده است. وی اعتراف کرد که دو ماه که در کوهستان گیر افتاده بود را با استفاده از گوشت همراهانش سپری کرده و زنده مانده است. او ابتدا به مرگ محکوم شد اما در نهایت محکومیتش به ۴۰ سال حبس کاهش یافت.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#7
۵- گروه فرانکلین
[عکس: Sir-John-Franklin-ca-1810-w700.jpg]

وقتی که سر جان فرانکلین و ۱۳۴ مرد دیگر در سال ۱۸۴۵سفری اکتشافی برای پیدا کردن مسیری تازه در از جنوب غرب اروپا به سمت آسیا را آغاز کردند به اندازه مصرف ۵ سال همراه خود غذا و آذوقه داشتند. اما وقتی که ۵ سال بعد بقایای این گروه پیدا شد، جستجوگران با ۳۰ جنازه روبرو شدند که نشانه هایی از آدمخواری روی اجساد آن ها دیده می شد. اما چه اتفاقی رخ داده بود؟ هیچوقت نمی توان با قاطعیت در این مورد سخن گفت. گروه اکتشافی فرانکلین در لندن شناخته شده بودند از این رو گم شدن آن ها باعث گردید که سه گروه بزرگ جستجو برای پیدا کردن آن ها تشکیل شود.


 [عکس: franklin-expedition-merl-w700.jpg]


 در نهایت در سال ۱۸۵۴ یکی از این گروه ها با دسته ای از مردم بومی منطقه روبرو شدند که ادعا می کردند در زمستان ۱۸۵۰ با یک گروه تقریباً ۴۰ نفره از مردان سفید پوست مواحه شده اند که مقدار کمی غذا و تعدادی سورتمه داشته اند. آن ها پس از خرید مقداری گوشت فُک از بومیان از آنجا رفته بودند. همان سال بومیان اجساد ۳۰ مرد را پیدا کرده و در نهایت گزارش رسمی نشان داد که این افراد در روزهای آخر زندگی به سیم آخر زده اند: بله آدمخواری! تا شاید چند صباحی بیشتر زنده بمانند.این اتفاق بریتانیای دوران ملکه ویکتوریا را در شوک بزرگی فرو برد. در سال ۱۸۵۹ در نهایت اجساد این افراد پیدا شده و به بریتانیا بازگردانده شدند.البته در سال های اخیر تحقیقاتی در این زمینه انجام گرفته که ادعا می کند غیر از آدمخواری، مسمومیت با سرب نیز سهم زیادی در کشته شدن افراد گروه فرانکلین داشته است و قوطی کنسروهایی که از آن ها به جای مانده موید این مطلب است.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#8
۴- محاصره لنینگراد
[عکس: survival-cannibalism-a-8-w700.jpg]


محاصره لنینگراد (سن پترزبورگ کنونی) در دوران جنگ جهانی دوم در واقع مدت سه سال بمباران این شهر توسط نیروهای آلمانی بود. اما در این برهه زمانی مردم ساکن شهر تنها با رگبار بمب و گلوله مواجه نبودند. در طول این محاصره و بمباران بی وقفه سه ساله بیش از یک میلیون نفر جان خود را از دست دادند. اما تمامی مرگ و میرها در اثر بمباران نبود زیرا محاصره ۹۰۰ روزه باعث شده بود که منابع غذایی مردم شهر به پایان رسیده و بسیاری در اثر گرسنگی و قحطی جان خود را از دست بدهند. برای مدت های مدیدی مسئولین اتحاد جماهیر شوروی از تایید وقوع آدمخواری در این شهر در دوران جنگ جهانی دوم امتناع می کردند اما تحقیقاتی که در دو دهه اخیر انجام گرفته صحت این ادعاها را نشان می دهد.


 [عکس: 00391C3300000258-2928495-image-a-19_1422...6-w700.jpg]


مردم شهر در تمام این مدت هر روز تنها یک قرص نان به اندازه یک صابون برای خوردن دریافت می کردند و بدین ترتیب سعی داشتند با هر چیز ممکنی شکم خود را پر کنند؛ از چسب گرفته تا وازلین، از کیف های چرمی گرفته تا کت های خزدار. اما خاطرات و نوشته هایی که از آن زمان به جای نشان می دهد که در درون شهر گروه های آدمخواری شکل گرفته است که در خیابان ها راه می افتادند و مانند زامبی هر شخصی که در خیابان افتاده بود و حتی زنده بود را نیز به عنوان غذا مورد استفاده قرار می دادند. این تهدید چنان شدت گرفت که گروه هایی برای مقابله با این آدمخواری ها شکل گرفت. در این مدت ۲۶۰ نفر به دلیل آدمخواری دستگیر و زندانی شدند. والدین به بچه هایشان اجازه نمی دادند که بعد از غروب آفتاب از خانه بیرون بروند زیرا در برخی موارد کودکان ربوده شده و برای گوشتشان کشته می شدند.


 [عکس: 417B2BB200000578-0-image-a-49_1497655025086-w700.jpg]


در برخی از این خاطرات به کشته شدن یک بچه ۱۸ ماهه به دست مادرش برای سیر کردن شکم سه فرزند بزرگ تر خود و کشته شدن یک زن به دست همسر لوکه کش خود برای سیر کردن شکم فرزندان اشاره کرد. این موضوع چنان شدت گرفت که دستگیرشدگان به دو دسته تقسیم می شدند: مرده خواران و زنده خواران. در حالی که گروه اول را به زندان می فرستادند گروه دوم معمولان تیرباران می شدند. اکثر آدمخواران شهر زنانی بودند که دارای فرزند بوده و هیچ حمایتی از آن ها صورت نمی گرفت. در برخی از مراحل محاصره ماهانه بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ نفر از مردم شهر جان می دادند.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#9
۳- گروه اکتشافی گریلی

[عکس: Greely-Expedition-w700.jpg]


وقتی که آدولفوس گریلی از افسران نیروی دریایی ایالات متحده و ۲۵ نفر از مردانش در سال ۱۸۸۱ با گروه اکتشاف دریایی خود از نیوفاوندلند به سمت قطب شمال به راه افتادند می دانستند که سفر سختی را در پیش دارند. هدف آن ها این بود که اطلاعات کافی در مورد این منطقه کشف نشده بدست آورند. علاوه بر این آن ها می خواستند بریتانیایی ها را نیز در این حوزه پشت سر گذاشته و از آنچه که تاکنون در قطب شمال پیشروی شده بود نیز فراتر بروند. جمع آوری اطلاعات خیلی ساده و با موفقیت به پایان رسید اما وقتی که دو بار در سال های ۱۸۸۲ و ۱۸۸۳ قایق هایی کمکی که به آن ها قول داده شده بود به محل کمپ نرسیدند اوضاع برای آن ها بسیار بغرنج شد.


 [عکس: rescue-at-cape-sabine-w700.jpg]


گریلی به مردان خود دستور داد که در جستجوی غذا به آب یخ زده بزنند و امید داشت بدین ترتیب محموله های غذایی که به آن نیاز داشت را پیدا کند. اما شرایط برای آن ها بدتر از قبل شده و آن ها از نقاطی دوردست تر در کانادا سر درآوردند که بسیار سردتر و خشن تر از مناطق اولیه بود.بدین ترتیب خیلی زود سرمازدگی و جنون در میان مردان گریلی رخ داد. از آن دردناک تر نیز داستان آدمخواری بود که ۷ بازمانده در حال مرگ بعد از نجات یافتن در سال ۱۸۸۴ به زبان آوردند. اگر چه این داستان دهشتناک بود اما عموم مردم از بازماندگان و تلاش آن ها برای زنده ماندن تمجید کردند و بیشتر به تقبیح برنامه ریزی نادرست کسانی که قرار بود نیروی کمکی بفرستند پرداخته شد. از هفت نفر باقیمانده یک نفر نیز در حین بازگشت به خانه جانش را از دست داد.یکی از مردان گروه نیز به دلیل دزدی مکرر غذای سهمیه بندی شده به دستور گریلی با شلیک گلوله کشته شده بود. بدین ترتیب اکثر اعضای گروه به دلیل سرمازدگی و گرسنگی جان خود را از دست دادند. در کالبدشکافی هایی که بعدها از جنازه ها شد مشخص گردید که بخش هایی از گوشت بدن آن ها با چاقو کنده شده است اما گریلی هرگونه تغذیه از مردگان این ماموریت را رد کرد. با این وجود شواهد خلاف ادعاهای او را نشان می داد.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:
#10
۲- داستان کشتی اسِکس
 همه داستان موبی دیک را می دانیم. این داستان شباهت زیادی با داستان کشتی شکار نهنگ اسکس در سال ۱۸۲۰ در اقیانوس آرام دارد. در این مورد حمله ی یک نهنگ عنبر غول پیکر باعث غرق شدن کشتی شده و ۲۰ خدمه کشتی چاره ای جز سوار شدن بر ۳ قایق کوچک و سرگردانی در دریا نداشتند. خیلی زود غذا و آب سهمیه بندی شده و هر شخص تنها روزی یک چهارم لیتر و سه تکه کوچک بیسکویت دریافت می کرد. این موضوع باعث شد که در طول سرگردانی بیش از سه ماهه این افراد در دریا، آن ها به نوشیدن ادرار خود و خوردن اعضای داخلی همراهان مرده خود روی بیاورند.در ابتدای سرگردانی آن ها پس از مدتی پارو زدن در دریا به یک جزیره رسیدند و در مدت یک هفته هر غذایی که در جزیره وجود داشت را خوردند. خیلی زود متوجه شدند که دیگر غذایی در جزیره کوچک وجود ندارد و ماندن در آن جا به معنای مرگ خواهد بود. اما ۳ نفر از آن ها در جزیره ماندند و بقیه بار دیگر سوار قایق ها شدند. بعد از چند روز که غذاها تقریباً به اتمام رسید دو نفر از افراد در اثر گرسنگی جان دادند و به رسم آن زمان آن ها را در دریا دفن کردند. وقتی نفر سوم مرد همه به این نتیجه رسیدند که بهتر است از گوشت آن تغذیه کنند. آن ها ابتدا جنازه های ۵ نفر از همراهانشان که از گرسنگی و بیماری جان دادند را خوردند اما وقتی که جنازه ها تمام شد تصمیم گرفتند قرعه کشی کرده و برخی خود را فدای دیگران کنند.

 [عکس: 8f2620b3330def059694e6577b5bb877-w700.jpg]

در این میان کاپیتان کشتی قرعه کشی می کرد که چه کسی را بکشند تا بقیه بتوانند با استفاده از گوشت او زنده بمانند. شرایط چنان سخت بود که کاپیتان مجبور شد پسرعموی خود که یک نوجوان ۱۷ ساله بود را بکشد تا بقیه از گوشت او استفاده کنند. در نهایت این سه قایق از هم جدا افتاد و تنها قایق کاپیتان و همراهانش نجات داده شده و سرنشینان دو قایق دیگر از گرسنگی تلف شدند. سال بعد این شخص کاپیتانی کشتی دیگری را بر عهده گرفت اما بار دیگر کشتی آن ها غرق شد. ولی قبل از این که به آدمخواری روی بیاورند نجات داده شدند.
برای هر دردی دو درمان است:

سکوت و زمان
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  این عکسِ «واقعی» مغز شما را به چالش می‌کشد! صنم بانو 0 99 ۳۰-۰۲-۲، ۰۹:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  لقب «گرگینه» واقعا برازنده این مرد آمریکایی است صنم بانو 0 553 ۳۰-۰۷-۱، ۱۰:۰۷ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  ساختمانی که هم باغ است و هم خانه صنم بانو 0 120 ۲۶-۰۶-۰، ۰۷:۰۲ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
دخترشب (۰۲-۱۱-۹۶, ۰۱:۵۱ ب.ظ)، taranomi (۰۲-۱۱-۹۶, ۰۱:۱۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان