امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
☕ کافه ایران رمانی ☕
#71
ساکت و خیره به عکست
بوی سوختنی می آید !!!
به خودم می آیم ، لعنتـــــــــــــی …
آخرین سیـ ـگار هم ته گرفت !
سپاس شده توسط:
#72
کاش روزهای زندگیم کوتاه بود
به تعداد نخهای یک پاکت سیـ ـگار
کم است میدانم اما با عشق تو دود میشدند و بر باد می رفتند !
سپاس شده توسط:
#73
خیلی حالش خراب بود
از زمین و زمان بریده بود
مدام سیـ ـگار میکشید
رفتم تو زندگیش
خیلی طول نکشید که حالش خوب شد
تشکر کرد و رفت تو زندگی یکی دیگه !
حالا من سالهاست که مدام سیـ ـگار میکشم !
سپاس شده توسط:
#74
بعضیا تو زندگیه آدم هستن که هرچقدر اذیتت کنن ، هرچقدر ناراحتت کنن باز آدم یادش میره و دلت واسشون تنگ میشه و حتی سیـ ـگارم نمیتونه جاشونو پر کنه !
سپاس شده توسط:
#75
آری…”من” فازم سنگیـــــــــنه…
لبخند دروغــکی چرا…؟؟خــــوب نیستـــــم . . .
مثل قرصـــی که نیم شب ، بدون آب گیـــر می کند…
گیر کرده ام در گلوی زندگـــــی…!!!
کاش می توانستم راحـــت حرف بزنم…
چیزی بگویم از دلتنــــگی…
میان آدم های این اتاق مجازی…..
این سکــــــوت را دوست دارم…لال بودن را ترجیـح مـــیدهم ، وقتی کســـی نیست عمق درد پنــهان شده در حرفهایم را حــــس کند…فقط گوشه ای مینشینم و پک عمیقی به سیـ ـگارم میزنم؛….
ﺷﺎﯾﺪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﺩﻡ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ …
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺁﺩﻣﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺗﺮﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﺎﺷﻦ …
ﺍﻭﻧﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺩﻡ ﺭﻭ”ﺑ+ﺎ”ﻣﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ …
ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ …
ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ …
ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺲ..
سپاس شده توسط:
#76
سیـ ـگار میکشم تا دود کنم خیال بودنش را …
ریه هایم بی تقصیرند ، فقط دارند تاوان ندانم کاری های دلم را پس میدهند !
.
سپاس شده توسط:
#77
مرد بغض نمیکند . . .


مرد گریه نمیکند . . .

مرد نمی شِکند . . .


فقط سیـ ـگاری روشن میکند

و آرام و بی صدا لابلای دود و شعر میمیرد . .
سپاس شده توسط:
#78
به خانه که می آیی
پاکتی سیـ ـگار
گزینه شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است
سپاس شده توسط:
#79
دوست دارم پرواز کنم تا که از میان ابرها بگذرم و به وسعت عشق تو دست یابم
دوست دارم که تنها در گوشه ای خلوت گزینم تا که شاید ذره ای از زجرهایت را حس کنم
دوست دارم در نگاه عاشقت قرق شوم تا که شاید گرمی اشکهایت را لمس کنم
دوست دارم زیر دوش آب سرد ساعتی بی اختیار بایستم تا که شاید تلخی آن لحظه را زندگی کنم
دستم را در زیر خاکستر خاموش عشقت فرو بردم اما سوختم
سوختم از آتش روشن زیر خاکسترت
...
سپاس شده توسط:
#80
كافه تلخ رو ميشه شيرين كرد ... ولي زبون تلخ رو نميشه...پس بياييد با نرمي و خوشي همديگرو ياد كنيم ...xcvlxcvlxcvl
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Exclamation دلنوشته ها و متن های ادبی کوتاه و بلند بچه های ایران رمان لیلی 3,082 181,905 ۰۱-۰۵-۰، ۰۷:۵۳ ب.ظ
آخرین ارسال: arom
Heart فاصله ی غزل | فاطمه سلیم زاده کاربر انجمن ایران رمان Faty khanm 26 2,272 ۱۱-۱۱-۹۹، ۱۲:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: Faty khanm
  هفته ای یک روز با پسر عمه ام ناصر| دختر علی کاربر انجمن ایران رمان d.ali 5 751 ۲۰-۰۶-۹۷، ۱۱:۲۸ ب.ظ
آخرین ارسال: d.ali

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
35 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
sadaf (۱۳-۰۴-۹۶, ۰۴:۰۷ ب.ظ)، v.a.y (۱۸-۰۵-۹۴, ۱۱:۲۶ ب.ظ)، N!rvana (۰۱-۰۳-۹۵, ۰۱:۲۸ ب.ظ)، .ShahrzaD. (۲۲-۰۴-۹۴, ۰۸:۰۲ ب.ظ)، ملکه برفی (۳۰-۰۵-۹۴, ۰۱:۰۳ ب.ظ)، n@st@r@n (۱۴-۰۴-۹۴, ۰۴:۲۰ ق.ظ)، Katayoon (۱۹-۰۵-۹۴, ۰۱:۰۳ ق.ظ)، Ar.chly (۳۰-۰۴-۹۴, ۱۰:۱۱ ب.ظ)، SilentCity (۱۲-۰۶-۹۴, ۰۳:۴۴ ب.ظ)، hedy (۱۲-۰۶-۹۴, ۰۳:۴۶ ب.ظ)، zr2014 (۱۴-۰۴-۹۴, ۰۴:۴۶ ق.ظ)، raha22 (۰۱-۰۶-۹۴, ۰۳:۴۲ ب.ظ)، eris (۱۸-۰۵-۹۴, ۱۱:۳۰ ب.ظ)، ..MiSs ZaHRa.. (۱۴-۰۴-۹۴, ۰۴:۲۰ ق.ظ)، فاطمه27 (۲۱-۰۵-۹۴, ۰۲:۲۰ ق.ظ)، f-samiee-g (۱۲-۰۶-۹۴, ۰۴:۱۹ ب.ظ)، MaryaM_sh (۲۲-۰۳-۹۵, ۰۲:۳۶ ب.ظ)، dakhtare-darya (۱۲-۰۶-۹۴, ۰۳:۴۵ ب.ظ)، parysa7 (۱۰-۰۶-۹۵, ۰۲:۰۶ ب.ظ)، *hasti* (۰۷-۰۸-۹۴, ۱۱:۳۵ ب.ظ)، armiti (۱۷-۱۰-۹۴, ۰۲:۵۹ ب.ظ)، زهرا خانم (۱۲-۰۸-۹۴, ۰۷:۰۱ ب.ظ)، افسون امینیان (۰۲-۰۹-۹۴, ۰۴:۰۷ ب.ظ)، ӄoCholOo (۲۷-۰۹-۹۴, ۰۲:۴۲ ب.ظ)، Mahtata (۱۷-۰۱-۹۵, ۰۱:۳۲ ق.ظ)، maryam2016 (۰۴-۰۵-۹۵, ۰۴:۲۱ ب.ظ)، ثـمین (۰۷-۰۷-۹۵, ۰۳:۴۴ ب.ظ)، maryamix (۱۱-۰۷-۹۵, ۰۳:۴۴ ب.ظ)، دانیار (۰۵-۰۵-۹۵, ۰۳:۲۵ ب.ظ)، @setareh (۰۴-۰۵-۹۵, ۰۲:۲۴ ب.ظ)، فاطمه۲۷ (۲۴-۰۵-۹۵, ۱۲:۱۷ ب.ظ)، آسیل (۲۳-۰۵-۹۵, ۰۷:۱۹ ب.ظ)، d.ali (۱۶-۰۷-۹۵, ۰۱:۱۱ ق.ظ)، ♥فاطیما♥ (۰۳-۰۷-۹۶, ۰۷:۵۱ ب.ظ)، arom (۰۱-۰۵-۰, ۰۷:۵۸ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان