ایران رمان

نسخه‌ی کامل: مشاعره مشروط
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا
برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا
ساقی
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
بوی جوراب مرا سمت خرابات کشید
پیام داد که خواهم نشست با رندان
دو هفته بعد اراذل شد و گرفتندش

ای عروس هنر از بخت شکایت منما
برو یک راست در خانه‌ی مادر شوهر
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر:
صنف کفن فروشان خیلی گران فروشند.


دل من؟
ظاهراً مشاعره نیست.....twoltwoltwol


شوخی بازیه.....dfgh
(۱۹-۰۲-۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ)bumblebee نوشته: [ -> ]گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
بوی جوراب مرا سمت خرابات کشید
پیام داد که خواهم نشست با رندان
دو هفته بعد اراذل شد و گرفتندش

ای عروس هنر از بخت شکایت منما
برو یک راست در خانه‌ی مادر شوهر
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر:
صنف کفن فروشان خیلی گران فروشند.


دل من؟

الان ساقی توی شعر تو کووووووووو؟؟؟azsx

برو صفحه اول مسابقه رو بخون
(۱۹-۰۲-۹۳، ۰۳:۴۹ ب.ظ)سعید123 نوشته: [ -> ]
صاف صفا نمی‌رود راه وفا نمی‌رود........
مست خدا نمی‌رود مست غرور می‌رود
ای خنک آن که پیش شد بنده دین و کیش شد......
موسی وقت خویش شد جانب طور می‌رود

مست
الان جوراب هم توی شعر شما کووووووووazsx



[b]

مشاعره..یعنی شعر بگیم..نه هر چی دم دستمون رسید به جای شعر بگیم.[/b]


.هدف از مشاعره اینه که با فرهنگ. تاریخ ادبیات خودمون آشنا بشیم...


ظاهرا اینطوری نیست اینجا...
خب حالا!!dfgh

هر نا کس و کس مي کند آزار دل من

با آنکه به گيتي سر آزار کسم نيست
مشفق کاشاني


"دریا"
چراغ ساحل آسودگي ها درافق پيداست
درين ساحل كه من افتاده ام خاموش
غمم دريا دلم تنهاست


با
خاموش
غالبی برای شعر هایم نمی جویم
از تو آموخته ام زمانه
نه ، به شعر بودنش
دل بسته ام
نه ، به وزن و قافیه اش
ندای درونم
می خراشد حنجره ام را
نه ، آوایی
نه ، سُروری
نه ، وزنی
و نه قافیه ای
لیک سماجت است همه
به تو هدیه می دهم ..... فاصله
خاموش میشم...امشب
با
مرگ
[highlight=#ffffff]
[/highlight]
روز مرگ چو تابود من روان باشدگمان مبر که مرا درد این جهان باشد

با
شب
صفحات: 1 2 3 4