اتاق گپ بچه هاى ايران رمان (اتاق شيطنت و مهربانى )

[♥فاطیما♥]

ما خونمون دقیق درش وقتی بازمیشه
اصن ۳قدم با قبرستونمون فاصله داره شب اول که یکی میمیره اجیام از ترس نمیخابن

[دخترشب]

بهار ببینم میتونی حالمو بهم بزنی یا نه ‌
آخه موش؟؟؟

خخخ خب بچه بودم دیگه.....دلم براش سوخت بـ ـوسش کردم ‌ ‌
ولی دوس دارم

من یه سری داشتم از یه جا رد میشدم
خلوت بود
حواسمم نبود موشه کنار خیابون بود اومد بره تو جوب من پامو گذاشتم خورد به پام.
یه ثانیه خشکش زد بعد رفت تو دیوار خخخخ
فک کنم مغزش جابجا شد

‌ ‌ ‌

[alirezaa_shah]

نخیر
نازنین من از الان خواستگاراش ریختن
به هر کسی نمیدیمش

‌از همین الان این چزا رو نباید بفهمن.مث اون پسره که گریه میکرد من زن میخوام

مگه من گفتم میدونه؟

من گفتم تو گفتی میدونه ؟ها؟
کلی گفتم

استیکر آخرت اون منظورو میرسوند:/
اوکی

[دختربهار]

الی سپاها ن یکی زد ..مساوی شدن..هووووف

[alirezaa_shah]

[برف سیاه]

سلام به همگی

[دخترشب]

نخیر
نازنین من از الان خواستگاراش ریختن
به هر کسی نمیدیمش

‌از همین الان این چزا رو نباید بفهمن.مث اون پسره که گریه میکرد من زن میخوام

مگه من گفتم میدونه؟

من گفتم تو گفتی میدونه ؟ها؟
کلی گفتم

استیکر آخرت اون منظورو میرسوند:/
اوکی

میگم چرا برداشت من با بقیه فرق داره؟ ‌
اونو گذاشتم واسه سهل انگاری والدین اون پسره.والا مث ابر بهار گریه میکرد که چی ؟زن میخوام

[دخترشب]

الی سپاها ن یکی زد ..مساوی شدن..هووووف

‌میدونم.

[♥فاطیما♥]

اخیش ایشالا سپاها ن ببره

[دخترشب]

سلام برفکی ‌.خوبی؟