۲۷-۰۹-۹۱، ۱۱:۴۳ ق.ظ
مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار(دامپزشک،کسی که چهارپایان را مداوا میکند) رفت که دواکند، بیطار از آنچه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد .
حکومت به داور بردند، گفت بر او هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی .
مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رأی منسوب گردد
حکومت به داور بردند، گفت بر او هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی .
مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رأی منسوب گردد
بعضی آدمها ناخواسته همیشه متهماند!
به خاطر :
سکوتشان ، کاری به کار کسی نداشتنشان ، خلوتشان ،
اتاقشان ، استراحتشان ، روی پای خود ایستادنشان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!
به خاطر :
سکوتشان ، کاری به کار کسی نداشتنشان ، خلوتشان ،
اتاقشان ، استراحتشان ، روی پای خود ایستادنشان ، دوست داشتنشان !
گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که :
زود فراموش می شود خوبی هایشان!