امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دیالوگ های ماندگار رمان
#21

گاهی اوقات تمام وجود خسته یک انسان به گفتن یک دلتنگت بودم جان میگیرد
و این مسئله به وضوح برای امیر حسین هویداست که میداند چقدر زخم خورده ام و باز به اوش میکشد جسم خسته ام را و یک جمله میگوید و فریاد میزد تمام ناز های زنانه ام
صدای تلفن مانع نفوذ پرنده ذهنم به بایگانی خاطرم میشود و گاهی اوقات دلم میخواهد در عصر مسیح زندگی میکردم



زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#22
دو پلک چشمانم قطب های ناهمنام میشوند و بی جهت به هم میل دارند
به هم میرسند و من مزه میکنم ان مادرانه ها و پدرانه های چند دقیقه ای را بعد از این فاصله ی
مکانی کیلومتری را
و یک دختر همیشه همان 5 ساله ی درglaاغوش مادر است حتی اگر 50 سال باشد



زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#23
امیر حسین بگزار جواب چشمکت را فریاد کشم که اگر تو نبودی من بی دلیل ترین اتفاق زمین بودم....
تو هستی
و من محکمترین بهانه ی خلقت



زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#24
درشادی ، درغم
درسرخوشی ، درخستگی
درهمه حال تورا امتحان کردم
همیشه طعم عشق میدهی
شیرین و خواستنی


زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#25
امیر حسین:دوستت دارم به اندازه تموم قلبم اونقدری که دیگه جایی برا هیچ احساسی باقی نمونده
فقط عشق ِو دوست داشتن تو
فقط تویی و تویی تو



زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#26
_امیر حسین بیا و من شَوم شهرزاد قصه گویت امیر ارسلان بانوی شب
من برایت از عشق بگویم ...از دوستن داشتن و جانم برایت داستان بگویم؟
یکی بود یکــــی ...
بیخیال...
دوستــَت دارم لعنتــی !



زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#27
فقط باتوسرمیز قمارمی نشینم‎
چشم درچشم ‎
یا همه چیزت را می برم‎
یا همه چیزم را می بازم


زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#28

من طنینی هستم که تمام رویایم با امیر بودن است و همسفری با کسی که عاشقانه به پایم مانده است و تمام من است
امیر نیمه گمشده من نیست..تمام گمشده زنی است که دلش مستی میخواهد از چشمانی که خدا به چهره مردی کاشت که عشق میکارد و زندگی دِرو میکند
من طنینی هستم که تنها دلم میخواهد من باشم و همسرم باشد و دوست داشتن و دگر هیچ نمیخواهم




زنـانه می شکنم | raha28 کاربر انجمن
پاسخ
سپاس شده توسط:
#29


از من ميپرسد: "تو به چه اميدی زندگی ميكنی؟"
به او ميگويم: "به اميد رسيدن روز چهارشنبه"
ميپرسد: "بعدش چی؟"
بعدش پنجشنبه است و بعدش جمعه و زندگی ادامه دارد. همين كه منتظرم، همين كه زمان تبديل به لحظه های بعدی شده ــ فردا، پس فردا، پسين فردا، هفته آينده ــ‌ برايم كافی است.
به دختر همسايه ميگويم كه ميتوانيم با هم سفر كنيم، به شرق دور، به خاورميانه، به آفريقا، به تهران و اصفهان. ميتوانيم مريض شويم. خوب شويم. (وای!) چه ميدانم، هزار كار هست كه ميشود كرد، يا نكرد. نگاهم ميكند و برای يك آن، ته چشم هايش خمار ميشود. ته چشم هايش خواب ميبيند. فراموش كرده كه چيزی به اسم فردا وجود دارد و امروز آخر دنيا نيست...!

دو دنيا | آخرين روز| گلی ترقی



[عکس: 370403_972.jpg]
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#30


کاش می توانستم فحش بدهم. تمام بچه ها فحش بلد بودند، خیلی دلم می خواست این کلمه های جادویی از دهانم بیرون بیایند ولی حیف!.... آن وقتها دقیقا درک نمی کردم که چرا این همه از فحش دادن خوشم می آید، ولی به نوعی احساس می کردم که فحش دادن یکی از بهترین راههای گرفتن انتقام است، برای فحش دادن لازم نیست زور داشته باشی، بزرگتر یا قوی تر باشی، فقط کافی است بتوانی حرف بزنی، دهانت را باز کنی و هر چیزی که طرف را عصبانی می کند بگویی. این کلمه ها خودشان قدرت دارند، اگر درست و به موقع بگویی، او را تا سرحد مرگ می چزاند. دیگر احتیاجی به خرابکاری نیست. اصلا انگار فحش را برای آدم های ضعیف مثل من ساخته اند...!

پدر آن ديگری| پرينوش صنيعی



[عکس: 65uox6knrzs4lagdw01.jpg]






دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کمک به بچه های سرطانی mania1371 1 658 ۲۲-۰۳-۱، ۰۸:۵۲ ق.ظ
آخرین ارسال: نسیم_داوطلب
  صمیمی ترین دوستت تو ایران رمان کیه؟؟ nafas:) 14 1,001 ۲۸-۱۲-۹۵، ۰۱:۲۹ ب.ظ
آخرین ارسال: ملکه برفی
  كاربران ايران رمان را بشناسيم d.ali 8 472 ۲۲-۱۲-۹۵، ۰۱:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: AsαNα

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
52 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
admin (۲۳-۰۷-۹۵, ۰۲:۵۳ ق.ظ)، sadaf (۰۳-۱۰-۹۵, ۰۸:۳۶ ب.ظ)، maedeh (۱۰-۱۱-۹۵, ۰۶:۴۲ ب.ظ)، ~ MoOn ~ (۰۴-۰۸-۹۵, ۰۲:۲۲ ب.ظ)، nika_beny (۰۲-۰۵-۹۶, ۱۰:۲۳ ب.ظ)، خانوم معلم (۰۸-۰۷-۹۵, ۱۰:۰۲ ق.ظ)، mania2000 (۲۰-۰۵-۹۶, ۰۶:۳۹ ب.ظ)، farnoosh-79 (۲۶-۰۹-۹۵, ۱۱:۰۲ ب.ظ)، • Niha • (۱۹-۰۷-۹۵, ۰۲:۳۷ ق.ظ)، 2fan2314 (۲۱-۰۷-۹۵, ۰۳:۲۰ ب.ظ)، آیداموسوی (۰۱-۰۸-۹۵, ۱۲:۱۰ ق.ظ)، revota1999 (۲۹-۰۷-۹۵, ۱۱:۴۹ ق.ظ)، صنم بانو (۰۷-۰۷-۹۵, ۰۵:۵۵ ب.ظ)، برف سیاه (۲۵-۰۷-۹۵, ۰۱:۳۷ ق.ظ)، بیدل (۲۹-۰۷-۹۵, ۰۱:۲۹ ب.ظ)، عسل6 (۰۷-۰۷-۹۵, ۰۴:۳۸ ب.ظ)، محـmahyaـیا (۰۷-۰۷-۹۵, ۱۰:۵۵ ب.ظ)، ثـمین (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۷:۰۵ ب.ظ)، maryamix (۲۹-۰۷-۹۵, ۰۳:۴۴ ب.ظ)، AsαNα (۲۹-۰۵-۹۶, ۰۲:۴۴ ب.ظ)، ft.samadi (۲۷-۰۹-۹۵, ۱۲:۰۸ ق.ظ)، hananee (۰۳-۰۸-۹۵, ۱۱:۱۰ ب.ظ)، m@hshid (۰۹-۰۷-۹۵, ۱۱:۰۶ ق.ظ)، Baran123 (۲۵-۰۷-۹۵, ۰۸:۳۲ ب.ظ)، _AYNAZ_ (۲۳-۰۳-۹۷, ۰۲:۵۹ ق.ظ)، happyramina (۲۵-۰۷-۹۵, ۱۲:۲۹ ق.ظ)، فاطمه۲۷ (۰۹-۰۷-۹۵, ۰۲:۳۹ ب.ظ)، shab mahtabi (۱۰-۰۹-۹۵, ۰۵:۵۳ ب.ظ)، farnaz83 (۱۹-۰۸-۹۵, ۱۱:۲۸ ق.ظ)، nil2001 (۱۶-۱۰-۹۵, ۰۹:۵۷ ب.ظ)، یاس ارغوان (۱۹-۰۷-۹۵, ۱۱:۵۹ ق.ظ)، جان کوچولو (۰۹-۰۷-۹۵, ۰۳:۲۹ ق.ظ)، d.ali (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۴:۴۴ ب.ظ)، s.a.a (۱۳-۰۸-۹۵, ۰۲:۲۶ ب.ظ)، * م .عباس زاده* (۲۳-۰۷-۹۵, ۰۱:۴۶ ق.ظ)، ندا عباسی (۰۱-۰۸-۹۵, ۱۲:۰۳ ق.ظ)، sana.irannejad (۱۴-۰۱-۹۶, ۰۶:۰۸ ب.ظ)، fateme.A (۲۸-۰۸-۹۵, ۰۲:۳۰ ب.ظ)، ایلیا۹۲ (۰۴-۰۸-۹۵, ۰۲:۱۹ ق.ظ)، .AtenA. (۰۴-۱۰-۹۵, ۰۲:۳۰ ق.ظ)، یه دختر تنها (۰۹-۰۹-۹۵, ۰۹:۳۶ ب.ظ)، دختربهار (۰۳-۱۲-۹۵, ۱۲:۴۱ ق.ظ)، Land star (۲۱-۱۲-۹۵, ۱۱:۰۴ ب.ظ)، مهر دخت (۲۶-۱۰-۹۵, ۰۹:۳۵ ب.ظ)، Balootak (۰۱-۱۰-۹۵, ۰۱:۲۶ ب.ظ)، fativln007 (۱۲-۱۱-۹۵, ۰۱:۱۰ ب.ظ)، یاسمن ملکان (۱۷-۱۱-۹۵, ۰۳:۱۱ ب.ظ)، اليار (۲۰-۱۰-۹۶, ۰۷:۲۸ ق.ظ)، taranomi (۲۳-۱۱-۹۶, ۰۱:۱۲ ق.ظ)، دختر ستاره (۳۰-۰۸-۹۶, ۱۱:۵۹ ب.ظ)، azivadi (۲۴-۱۲-۹۷, ۰۳:۴۳ ب.ظ)، فریده یوسفی (۰۷-۰۲-۹۸, ۰۶:۵۱ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان