امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تلاش
#1
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم …
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما آن هنگامی که خداوند از من می پرسد : “زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟” پاسخ میدهم : هر آنچه از من برمی آمد !

پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان معنادار تلاش SilentCity 1 254 ۱۵-۰۳-۹۴، ۰۹:۳۰ ب.ظ
آخرین ارسال: خانوم معلم
  داستان پيله كرم ابريشم ، تلاش، ضرورتی برای پرواز ستاره شب 0 552 ۰۳-۱۰-۹۱، ۱۰:۰۸ ق.ظ
آخرین ارسال: ستاره شب
  داستان تلاش و کار روزانه یک مادر واقعی ستاره شب 0 479 ۰۳-۱۰-۹۱، ۱۲:۱۴ ق.ظ
آخرین ارسال: ستاره شب

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان