امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
پسري كه مرا دوست داشت | بلقیس سلیمانی
#1
سري كه مرا دوست داشت(1)
پسري كه مرا دوست داشت به سرعت يا دوچرخه ي هركولسش از كنار من و دوستم رد مي شد و مي گفت:"غصه نخورين هردوتاتونو مي گيرم." ما نگاه مي كرديم به شانه هاس پهن و پاها يش كه محكم پا مي زدند و ريز ريز مي خنديديم.
ما غصه خورديم وقتي پسري كه مرا دوست داشت به جبهه رفت ، هردوپايش را از دست داد. اول به خواستگاري من و بعد به خواستگاري دوستم آمد و جواب رد شنيد.

از كتاب پسري كه مرا دوست داشت - بلقيس سليماني
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
پسري كه مرا دوست داشت درست قرار دوممان
به من يك ادكلن اصل فرانسوي هديه داد،
مثل محمد و بهزاد.
دفعه ي ديگر خودش را به من نزديك كرد
و گفت:" استفاده نكردي؟"
و من فهميدم همان بلايي قرار است سرم بيايد كه
دفعه ي قبل و دفعات قبل آمده بود.
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دوست داشتن در مقابل استفاده کردن صنم بانو 1 148 ۰۷-۱۲-۹۶، ۱۱:۲۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Star یک دوست taranomi 4 136 ۱۰-۰۷-۹۶، ۱۱:۲۹ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
Star مرا بی کفن به خاک بسپار... taranomi 0 95 ۱۰-۰۷-۹۶، ۱۰:۴۴ ق.ظ
آخرین ارسال: taranomi

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
elieh (۰۴-۰۴-۹۵, ۰۳:۵۶ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان