امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جعبه کادو / مهسا.ح.ی
#1
جعبه کادو


پسرک در حالی که جعبه کادو در دستش داشت وارد پارک شد ... روی نیمکت همیشگی نشست ... خوشحال بود بالاخره امروز میخواست به عشقش اعتراف کند . سخت بود اما از شب گذشته تا الان تمام جرعتش را جمع کرده بود .. جعبه کادو را که برای تولدش خرید روی نیمکت گذاشت و به سمت راستش خیره شد ..میدانست دخترک همیشه از آن طرف میاید . صدای بچه ایی که از سمت چپ به گوش میرسید او را از فکر بیرون آورد و به سوی خودش کشید .به پسر بچه نگاه کرد
پسر بچه _ عمو توپمو میدی ؟
سرش را پایین انداخت و به تو پی که کنار پایش بود نگاه کرد . خم شد توپ را از زمین برداشت و بالبخند به پسر بچه داد . بچه با خوشحالی از آن جا دورشد . دوباره به سمت راست نگاه کرد . این دفعه دخترک با لبخند کنارش نسشته بود و او را نگاه میکرد . به چشمانه قهو ه ایش خیره شد وپس از لحظاتی جعبه را به او داد . دخترک از خوشحالی جیغ بلندی کشید و گفت :
_ وای ممنونم
پسرک با لبخند گفت :
_ تولدت مبارک ...
دخترک شروع کرد به باز کردن جعبه ...درون جعبه دستبند ظریفی بود ... دخترک دستبند را به دور دستان خود بست ...
پسرک شروع به حرف زدن کرد :
_ میخواستم بهت بگم ...
که چشمانش به دستان دخترک افتاد . دخترک که نگاه پسرک را بر روی دستان خود دید گفت :
_ ...دیشب نامزد کردم ...
صدای دخترک درون گوش هایش میپیچید
دیشب نامزد کردم ...




پایان
مهسا.ح.ی
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  جعبه ای پر از [color=#ff0000]بوس[/color]ه eris 4 361 ۰۹-۰۴-۹۴، ۰۹:۳۸ ب.ظ
آخرین ارسال: ..MiSs ZaHRa..
  دزدی جعبه عبادت از شیطان ستاره شب 4 600 ۰۵-۰۴-۹۴، ۰۸:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: الهه ی شب
  جعبه های سیاه و طلایی الهه ی شب 1 372 ۰۳-۰۴-۹۴، ۱۲:۳۱ ب.ظ
آخرین ارسال: eris

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
2 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
.مليكا. (۰۹-۰۴-۹۴, ۰۳:۴۱ ق.ظ)، آشوب (۲۸-۰۵-۹۴, ۰۷:۱۳ ب.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان