۲۸-۰۴-۹۳، ۰۱:۲۷ ب.ظ
روزنامه ایران: «سرآشپز» عنوان فیلم جدیدی است که جان فاورو هم سناریوی آن را نوشته و کارگردانی کرده و هم نقش اول آن را بازی کرده و در هفتههای اخیر جزء 10 فیلم پرفروش در منطقه امریکای شمالی و در بسیاری از مناطق و کشورهای دیگر جهان بوده است.
در ایــن فیلم کـــمدی- درام و کــار اجتماعیخانوادگی جان فاورو ایفاگر نقش کارل کسپر است. کسپر یک سرآشپز موفق و مقتدر در یک رستوران شیک و کلاس بالا در شهر لسآنجلس امریکا است. او آنجا حکم میراند و هیچکس حریفش نمیشود اما فقط تا زمانی که در راستای اهداف مالک زیادهخواه رستوران (با بازی داستین هافمن مشهور و قدیمی) حرکت میکند.
روزی رئیس یک رستوران دیگر (اولیور پلات) که طبعاً با رستوران کسپر رقابت دارد او را متهم به سنتی بودن میکند و میگوید کسپر ریسک نمیکند و همان غذاهای همیشگی را ارائه میدهد و همه طعمها و خوراکهای او قابل پیشبینی و هنرش معمولی و پیش پا افتاده است. او برای این که به کسپر نیش بزند، میافزاید که دلیل چاق بودن این آشپز این است که تمام غذاهای مرجوعی مشتریان را که دستپخت وی را نپسندیدهاند، خودش میخورد!
در یک چشم به هم زدن
کسپر هم که عصبانی شده این مرد را به دوئل دعوت میکند و میگوید در مبارزهای رودررو با این مرد و آشپزهای تحت امر وی غذاهای تازه و کشفهای جدیدش در زمینه تولید و طبخ خوراکهای مدرن را رو خواهد کرد تا وی را سرجایش بنشاند. با این حال مالک رستوران کسپر مانع از این قضیه میشود و به وی تکلیف میکند که منوی غذاهای همیشگیاش را حفظ و همانها را تهیه کند و به حرفها و مخالفخوانیهای دیگران اعتنا نکند.
کسپر آرام نمیشود و در یک مصاف کلامی روی اینترنت حسابی از خجالت رئیس رستوران رقیب درمیآید و رئیس او که این را یک آبروریزی بزرگ میداند، عذر آشپز را میخواهد و کسپر در یک چشم به هم زدن خود را بیکار و آواره خیابانها میبیند. اینجا است که همسر سابق کسپر که یک زن لاتنتبار به نام اینز (سوفیا ورگارا) است، در صحنه ظاهر میشود. او که از سرنوشت تیره کسپر مطلع شده برای این که او را از دنیای تلخش دور کند، به وی پیشنهاد میدهد در سفری که همراه با پسر 11 سالهشان به نام پرسی (امجای آنتونی) پیشرو دارد آنها را همراهی کند و هوای پرسی را که بیش از حد بازیگوش است، داشته باشد.
مقصد نهایی
اینز از یکی از آشنایانش (با بازی رابرت داونی جونیور که در «ایرونمن»های ساخته شده توسط جان فاورو نقش اصلی را بازی کرده) میخواهد با دادن مبلغی قرضی به کسپر او را در راهاندازی شغل جدیدش یاری و همراهی کند. کسپر نیز با این پول یک رستوران سیار را در فضای پشت یک کامیون دایر میکند و با این کامیون در سطح ایالت کالیفرنیا به راه میافتد و هر جا که صلاح میبیند، میایستد و غذاهای طبخ شده توسط خود را میفروشد.
با این اوصاف به راحتی میتوانید حدس بزنید که مقصد نهایی کسپر در فیلم Chef کجاست. او به سمت رستوران سابق محل کارش و رستوران رقیبی که با وی مشاجره داشته، میرود تا به آنها ثابت کند بدون حمایت آنها هم میتواند در این حرفه بدرخشد. فاورو در مقام کارگردان توانسته است در این روند کاراکترهای جذابی را کنار شخصیتهای اصلی و بهعنوان آدمهای جنبی ماجرا هم خلق کند و یکی از آنها کاراکتر جان لگویی زامو به عنوان یکی از همکاران سابق کسپر در رستوران است که از او میخواهد به وی اجازه بدهد همکار او در پروژه جدید کاریاش باشد و در این رستوران سیار به وی کمک کند.
امجای آنتونی هم که پیشتر نامش آمد، طی سفر مشترکی که با پدر سنتیاش دارد، میکوشد او را با مظاهر زندگی مدرن و بخصوص راههای مختلف استفاده از اینترنت و مشارکت و فعالیت در سایتهای اجتماعی مختلف آشنا کند تا او بتواند پیامها و ایدههایش را از این طریق به اینجا و آنجا و این و آن بفرستد.
سرفرصت و بدون عجله
هر چه هست کسپر و شرکایی از این دست در نیواورلینز و تگزاس هم توقف میکنند و غذاهایی را تحویل اهالی آنجا میدهند و آن غذاها واریاسونهایی روی خوراکهای محلی و رایج این ایالت در امریکا و ادغام آنها با مواد و ترکیبهایی تازه است. در میان تمامی این سفرها و توقفها و اقدامات، فاورو هیچ چیز را با عجله همراه نمیکند و ماجراها را سر فرصت و به آرامی توضیح میدهد و انگار خودش بیشتر از تماشاگران فیلمش از شغل تازهای که کسپر به راه انداخته و از وجود این رستوران متحرک لذت میبرد و در همین راستا برخورد اتفاقی وی با یک پلیس در شهر میامی را نیز به شکلی کمدی و جالب فراروی بینندگان میگذارد.
به همین خاطر است که بینندگان به این باور میرسند که فاورو مخصوصاً این پروژه را انتخاب کرده تا بعد از دو فیلم پرضرب و برخورد کمیک استریپی «ایرون من» و خیالی – اکشن «گاوچرانان رودررو با بیگانگان» نفسی تازه کند و خستگی را از تن بزداید. در همین راستا کاراکتر اول «سرآشپز» یعنی کسپر کسی است که بعد از یک دوره پرتنش در شهر مشغول بازیابی آرمانهای اولیه و تدوین مجدد زندگیاش و در جستوجوی طعم یک زندگی تازه و منظمتر برای خود است. او پیشتر نیز کاری مشابه در فیلم «Swingers» برای دوگ لیمن که آن را کارگردانی کرد و در فیلم دیگری به نام «Made» انجام داده بود. این که او چطور در زمان استراحت و تعریف و ترسیم مجدد اهدافش نیز فیلمی به سرگرمکنندگی و فروش زیاد Chef میرسازد، لابد نشانه مهارت فراوان او در این حرفه است.
مشخصات فیلم
٭عنوان: سرآشپز
٭محصول: استودیوی اوپن رودز
٭تهیهکنندگان: سرگی بسپالوف، کارن گیل کریست و جان فاورو
٭ سناریست و کارگردان: جان فاورو
٭ مدیر فیلمبرداری: کریمر مورگن تائو
٭ تدوینگر: رابرت لیتون
٭ موسیقی متن: متیو شرایر
٭ مدیر هنری: الیسیا ماکارونه
٭ صدابردار: رونالد جاد کینز
٭ طول مدت: 115 دقیقه
٭ بازیگران: جان فاورو، سونیا ورگارا، جان لگویی زامو، اسکارلت یوهانسون، داستین هافمن، اولیور پلات، بابی کاناواله، امجای آنتونی و رابرت داونی جونیور.
روزی رئیس یک رستوران دیگر (اولیور پلات) که طبعاً با رستوران کسپر رقابت دارد او را متهم به سنتی بودن میکند و میگوید کسپر ریسک نمیکند و همان غذاهای همیشگی را ارائه میدهد و همه طعمها و خوراکهای او قابل پیشبینی و هنرش معمولی و پیش پا افتاده است. او برای این که به کسپر نیش بزند، میافزاید که دلیل چاق بودن این آشپز این است که تمام غذاهای مرجوعی مشتریان را که دستپخت وی را نپسندیدهاند، خودش میخورد!
در یک چشم به هم زدن
کسپر هم که عصبانی شده این مرد را به دوئل دعوت میکند و میگوید در مبارزهای رودررو با این مرد و آشپزهای تحت امر وی غذاهای تازه و کشفهای جدیدش در زمینه تولید و طبخ خوراکهای مدرن را رو خواهد کرد تا وی را سرجایش بنشاند. با این حال مالک رستوران کسپر مانع از این قضیه میشود و به وی تکلیف میکند که منوی غذاهای همیشگیاش را حفظ و همانها را تهیه کند و به حرفها و مخالفخوانیهای دیگران اعتنا نکند.
کسپر آرام نمیشود و در یک مصاف کلامی روی اینترنت حسابی از خجالت رئیس رستوران رقیب درمیآید و رئیس او که این را یک آبروریزی بزرگ میداند، عذر آشپز را میخواهد و کسپر در یک چشم به هم زدن خود را بیکار و آواره خیابانها میبیند. اینجا است که همسر سابق کسپر که یک زن لاتنتبار به نام اینز (سوفیا ورگارا) است، در صحنه ظاهر میشود. او که از سرنوشت تیره کسپر مطلع شده برای این که او را از دنیای تلخش دور کند، به وی پیشنهاد میدهد در سفری که همراه با پسر 11 سالهشان به نام پرسی (امجای آنتونی) پیشرو دارد آنها را همراهی کند و هوای پرسی را که بیش از حد بازیگوش است، داشته باشد.
مقصد نهایی
اینز از یکی از آشنایانش (با بازی رابرت داونی جونیور که در «ایرونمن»های ساخته شده توسط جان فاورو نقش اصلی را بازی کرده) میخواهد با دادن مبلغی قرضی به کسپر او را در راهاندازی شغل جدیدش یاری و همراهی کند. کسپر نیز با این پول یک رستوران سیار را در فضای پشت یک کامیون دایر میکند و با این کامیون در سطح ایالت کالیفرنیا به راه میافتد و هر جا که صلاح میبیند، میایستد و غذاهای طبخ شده توسط خود را میفروشد.
با این اوصاف به راحتی میتوانید حدس بزنید که مقصد نهایی کسپر در فیلم Chef کجاست. او به سمت رستوران سابق محل کارش و رستوران رقیبی که با وی مشاجره داشته، میرود تا به آنها ثابت کند بدون حمایت آنها هم میتواند در این حرفه بدرخشد. فاورو در مقام کارگردان توانسته است در این روند کاراکترهای جذابی را کنار شخصیتهای اصلی و بهعنوان آدمهای جنبی ماجرا هم خلق کند و یکی از آنها کاراکتر جان لگویی زامو به عنوان یکی از همکاران سابق کسپر در رستوران است که از او میخواهد به وی اجازه بدهد همکار او در پروژه جدید کاریاش باشد و در این رستوران سیار به وی کمک کند.
امجای آنتونی هم که پیشتر نامش آمد، طی سفر مشترکی که با پدر سنتیاش دارد، میکوشد او را با مظاهر زندگی مدرن و بخصوص راههای مختلف استفاده از اینترنت و مشارکت و فعالیت در سایتهای اجتماعی مختلف آشنا کند تا او بتواند پیامها و ایدههایش را از این طریق به اینجا و آنجا و این و آن بفرستد.
سرفرصت و بدون عجله
هر چه هست کسپر و شرکایی از این دست در نیواورلینز و تگزاس هم توقف میکنند و غذاهایی را تحویل اهالی آنجا میدهند و آن غذاها واریاسونهایی روی خوراکهای محلی و رایج این ایالت در امریکا و ادغام آنها با مواد و ترکیبهایی تازه است. در میان تمامی این سفرها و توقفها و اقدامات، فاورو هیچ چیز را با عجله همراه نمیکند و ماجراها را سر فرصت و به آرامی توضیح میدهد و انگار خودش بیشتر از تماشاگران فیلمش از شغل تازهای که کسپر به راه انداخته و از وجود این رستوران متحرک لذت میبرد و در همین راستا برخورد اتفاقی وی با یک پلیس در شهر میامی را نیز به شکلی کمدی و جالب فراروی بینندگان میگذارد.
به همین خاطر است که بینندگان به این باور میرسند که فاورو مخصوصاً این پروژه را انتخاب کرده تا بعد از دو فیلم پرضرب و برخورد کمیک استریپی «ایرون من» و خیالی – اکشن «گاوچرانان رودررو با بیگانگان» نفسی تازه کند و خستگی را از تن بزداید. در همین راستا کاراکتر اول «سرآشپز» یعنی کسپر کسی است که بعد از یک دوره پرتنش در شهر مشغول بازیابی آرمانهای اولیه و تدوین مجدد زندگیاش و در جستوجوی طعم یک زندگی تازه و منظمتر برای خود است. او پیشتر نیز کاری مشابه در فیلم «Swingers» برای دوگ لیمن که آن را کارگردانی کرد و در فیلم دیگری به نام «Made» انجام داده بود. این که او چطور در زمان استراحت و تعریف و ترسیم مجدد اهدافش نیز فیلمی به سرگرمکنندگی و فروش زیاد Chef میرسازد، لابد نشانه مهارت فراوان او در این حرفه است.
مشخصات فیلم
٭عنوان: سرآشپز
٭محصول: استودیوی اوپن رودز
٭تهیهکنندگان: سرگی بسپالوف، کارن گیل کریست و جان فاورو
٭ سناریست و کارگردان: جان فاورو
٭ مدیر فیلمبرداری: کریمر مورگن تائو
٭ تدوینگر: رابرت لیتون
٭ موسیقی متن: متیو شرایر
٭ مدیر هنری: الیسیا ماکارونه
٭ صدابردار: رونالد جاد کینز
٭ طول مدت: 115 دقیقه
٭ بازیگران: جان فاورو، سونیا ورگارا، جان لگویی زامو، اسکارلت یوهانسون، داستین هافمن، اولیور پلات، بابی کاناواله، امجای آنتونی و رابرت داونی جونیور.
دیشب خوابت را دیدم..
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
صبح، شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...