سلام دوستان
میخوایم نظرسنجی مسابقه بهترین متن برای توصیف پدر رو شروع کنیم
امیدوارم لذت ببرید .....
ممنونم از کسایی که شرکت کردن و کسایی هم که شرکت نکردن تو نظرسنجی بی زحمت شرکت کنن
البته اگه زحمتشون نمیشه
همه ی جملات رو با حس بخونید و به حق رای بدید ....
یا علی
شرکت کنندگان در مسابقه
بیخیال بابا
sadaf
مرداب
nafas
فرشته
fatemeh ashkoo
میخوایم نظرسنجی مسابقه بهترین متن برای توصیف پدر رو شروع کنیم
امیدوارم لذت ببرید .....
ممنونم از کسایی که شرکت کردن و کسایی هم که شرکت نکردن تو نظرسنجی بی زحمت شرکت کنن
البته اگه زحمتشون نمیشه
همه ی جملات رو با حس بخونید و به حق رای بدید ....
یا علی
شرکت کنندگان در مسابقه
بیخیال بابا
sadaf
مرداب
nafas
فرشته
fatemeh ashkoo
متن اول
پدر...!
چه واژه ای...
تولد....!
چه جشنیست ما بین دنیایی که پر شده است از واژه های بودن، لمس شدن...تجسم شدن....ماندن...
پشتیبان ِ لحظاتم :
پدر ای توای که با نوازش هایت مرا به غایت میبری و دستانم را در عمق ِ خواستنت گم میکنی....
سرم را بر بالینت مینهی و تا ژرفای نگاهم را پر از آرزوهایت میسازی....
آرزوی موفق شدنم را در پستوی زبانت گم میکنی و نمیدانی که من چقدر موفقم با داشتن ِ پدری همانند تو، پدری که مرا در برش مینوازد، میگدازد تنم را روحم را در آتش ِ محبتش... و من مینالم از اسمش... از نامی مینالم که مرا تولد بخشید... مقام داد....
صورت داد و سیرت دمید در آن صورت ِ بدون ِ روح....
من تورا با نهایت ِ انرژیم با نهایت ِ سعیم در اندوه هایم به وسعت ِ نامت میصدایم....
چقدر....!
چقدر چهره ی مهربانت در پشت ِ مانیتور ِ سونوگرافی میدرخشید و از لبخند پر میشد صورت ِ مهربانت....
وای که من آن لحظه نمیتوانستم آن کیسه ی آب را بدرم و تو و مادرم را در بر بگیرم و بوسه ای خالص و مبرا از ناخالصی ارزانیتان دارم...
به داشتنتان میبالم.... از طرف ِ
فرزند حقیر نا ارزشمند شما....
متن دوم
پدر یعنی دست های پینه بسته
پدر یعنی خستگی تلاش وجوانی از دست رفته
پدر یعنی گذشتن از خود برای خانواده
پدر یعنی تگیه گاه یعنی ستون محکم خانه...
متن سوم
به قيمت اشك مادر و گرمي دست خواهر واغوش امن برادر :فقط به خاطر پدر.
متن پنجم
پدر...!
چه واژه ای...
تولد....!
چه جشنیست ما بین دنیایی که پر شده است از واژه های بودن، لمس شدن...تجسم شدن....ماندن...
پشتیبان ِ لحظاتم :
پدر ای توای که با نوازش هایت مرا به غایت میبری و دستانم را در عمق ِ خواستنت گم میکنی....
سرم را بر بالینت مینهی و تا ژرفای نگاهم را پر از آرزوهایت میسازی....
آرزوی موفق شدنم را در پستوی زبانت گم میکنی و نمیدانی که من چقدر موفقم با داشتن ِ پدری همانند تو، پدری که مرا در برش مینوازد، میگدازد تنم را روحم را در آتش ِ محبتش... و من مینالم از اسمش... از نامی مینالم که مرا تولد بخشید... مقام داد....
صورت داد و سیرت دمید در آن صورت ِ بدون ِ روح....
من تورا با نهایت ِ انرژیم با نهایت ِ سعیم در اندوه هایم به وسعت ِ نامت میصدایم....
چقدر....!
چقدر چهره ی مهربانت در پشت ِ مانیتور ِ سونوگرافی میدرخشید و از لبخند پر میشد صورت ِ مهربانت....
وای که من آن لحظه نمیتوانستم آن کیسه ی آب را بدرم و تو و مادرم را در بر بگیرم و بوسه ای خالص و مبرا از ناخالصی ارزانیتان دارم...
به داشتنتان میبالم.... از طرف ِ
فرزند حقیر نا ارزشمند شما....
متن دوم
پدر یعنی دست های پینه بسته
پدر یعنی خستگی تلاش وجوانی از دست رفته
پدر یعنی گذشتن از خود برای خانواده
پدر یعنی تگیه گاه یعنی ستون محکم خانه...
متن سوم
با یاد پدرم که طنین باران کلامش و آفتاب حضورش
هنوز به زندگیام طراوت و گرما می دهد
متن چهارم
متن چهارم
به قيمت اشك مادر و گرمي دست خواهر واغوش امن برادر :فقط به خاطر پدر.
متن پنجم
پدر یعنی آسمون
یه آسمون صبر ، یه آسمون غیر ت ، یه آسمون غرور و یه آسمون مردانگی
پدر یعنی آسمون
آرام وآرامش بخش
آبی وملایم
ژرف وعمیق
دلش پر از ستاره های امیدن که با وقار، بزرگی وغرور داره بهت چشمک میزنه وبا اون نگاه نافذش میگه با خیال راحت پشت سر من قدم بردار
خورشید وجودش گرمابخش زندگیمونه ومیشه با آسوده ترین خیال تو آبی ابرهاش غرق شد وشنا کرد
گاهی تیره وخشن میشه وبا صدای رعد وبرق پر ابهتش از جا تکون میخوری ودوست داره که تسلیم امرش بشی وسکوت کنی
پدر مثل آسمون میمونه ، دلش بزرگه ولی آسمونم گاهی می باره تا خالی بشه
پدر یعنی آسمون
یه آسمون صبر ، یه آسمون غیرت ، یه آسمون غرور و یه آسمون مردانگی
خدایا هیچ خونه ای رو بی آسمون نکن
آمین
متن ششم
پدر تا وقتی بچه بودم دوس داشتم تمام دنیا رو برات بخرم و بریزم جلوی پاها ی خسته ای که به خاطر شاد بودن خانوادمون خسته بود ! ولی پول نداشتم بابا جونم ....
پدر.
پدر..
پدر ...
من بزرگ شدم ومغرور .......
ازم عبور میکنی ببین سقــــــــــــــــــــــوط میکنم
حالا دیر است ...
من بزرگ شدم و حالا ثروتمند ترین مرد شهرم اما دیگر پدری ندارم که دنیا را نثارش کنم
پدر چه قدر سخت است به جای اغوش گرم تو باید سنگ سرد را در اغوش بکشم
ای کاش همان روز های کودکی که مرا در اغوش میگرفتی دست بارانیت را که به کویر وجودم عشق می بخشید میبوسیدم
دوستت دارم بهترین وجود زندگیم
برای پدرایی که الان بینمون نیستن صلوات
پدر یعنی آسمون
آرام وآرامش بخش
آبی وملایم
ژرف وعمیق
دلش پر از ستاره های امیدن که با وقار، بزرگی وغرور داره بهت چشمک میزنه وبا اون نگاه نافذش میگه با خیال راحت پشت سر من قدم بردار
خورشید وجودش گرمابخش زندگیمونه ومیشه با آسوده ترین خیال تو آبی ابرهاش غرق شد وشنا کرد
گاهی تیره وخشن میشه وبا صدای رعد وبرق پر ابهتش از جا تکون میخوری ودوست داره که تسلیم امرش بشی وسکوت کنی
پدر مثل آسمون میمونه ، دلش بزرگه ولی آسمونم گاهی می باره تا خالی بشه
پدر یعنی آسمون
یه آسمون صبر ، یه آسمون غیرت ، یه آسمون غرور و یه آسمون مردانگی
خدایا هیچ خونه ای رو بی آسمون نکن
آمین
متن ششم
پدر تا وقتی بچه بودم دوس داشتم تمام دنیا رو برات بخرم و بریزم جلوی پاها ی خسته ای که به خاطر شاد بودن خانوادمون خسته بود ! ولی پول نداشتم بابا جونم ....
پدر.
پدر..
پدر ...
من بزرگ شدم ومغرور .......
ازم عبور میکنی ببین سقــــــــــــــــــــــوط میکنم
حالا دیر است ...
من بزرگ شدم و حالا ثروتمند ترین مرد شهرم اما دیگر پدری ندارم که دنیا را نثارش کنم
پدر چه قدر سخت است به جای اغوش گرم تو باید سنگ سرد را در اغوش بکشم
ای کاش همان روز های کودکی که مرا در اغوش میگرفتی دست بارانیت را که به کویر وجودم عشق می بخشید میبوسیدم
دوستت دارم بهترین وجود زندگیم
برای پدرایی که الان بینمون نیستن صلوات
اهنگ های بی رحم ترین صداهای دنیایند
بی انکه بخواهی تو را به قعر خاطراتی میبرند که برای فراموش کردنشان
بار ها خودت را شکسته ای