۲۴-۱۰-۹۴، ۰۱:۵۱ ق.ظ
اگر روزی جایی نامم را بر سنگی دیدی...
بدان من خوشحالم...
از تمام شدن...
از نیست شدن...
از مردانه رفتن و نیامدن...
یک آدم مگر چقدر توانستن را بلد است؟!
چقدر ماندن را بلد است؟!
چقدر انتظار را بلد است؟!
چقدر امید بلد است؟!
چقدر ببخشیدن بلد است؟!
من...
رویاهایم...
جوانیم...
آرزوهایم...
خوشحالی هایم...
سوخته است و خاکسترش تاوان فهمیدن بود...
فهمیدن درد دارد.......
بدان من خوشحالم...
از تمام شدن...
از نیست شدن...
از مردانه رفتن و نیامدن...
یک آدم مگر چقدر توانستن را بلد است؟!
چقدر ماندن را بلد است؟!
چقدر انتظار را بلد است؟!
چقدر امید بلد است؟!
چقدر ببخشیدن بلد است؟!
من...
رویاهایم...
جوانیم...
آرزوهایم...
خوشحالی هایم...
سوخته است و خاکسترش تاوان فهمیدن بود...
فهمیدن درد دارد.......
الها من به اندازه زیبایی تو تنهایم
تو به اندازه تنهایی من زیبایی!
تو به اندازه تنهایی من زیبایی!