امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان موتور گازیـــــــــ :-)
#1
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا توي اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يك موتور گازی ازش جلو زد!


خيلی شاكی ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه. يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه موتور گازيه غيييييژ ازش جلو زد!


ديگه پاك قاط ميزنه، پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!!


طرف كم مياره، راهنما ميزنه كنار به موتوری هم علامت ميده بزنه كنار. خلاصه دوتايی واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا تو خدايی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازی كل مارو خوابوندی؟!


موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه واستادی... آخه ... كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت.!!


نتیجه:


اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی ، پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند و در سطوح بالاي مديريتی ، اقتصادی و.... قراردارند ببینید کش تنبانشان به کجا گیر کرده!
In my heart, an ice flower has sprouted
پاسخ
سپاس شده توسط: sadaf ، v.a.y
#2
داستانش کلی خنده دار بود.....ولی نتیجش بیشتر حال دادasnaasna
بازنده میگه میشه اما سخته
برنده میگه سخته اما میشه


 
پاسخ
سپاس شده توسط: PedraM
#3
نه خداييش بامزه اي ....TongueTongue
آفرين خوشم آمد...
دیشب خوابت را دیدم..
صبح،
شمعداني باغچه مان گل از گلش شکفته بود...
پاسخ
سپاس شده توسط: PedraM


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  یک داستان طنز .. !!Tina!! 4 107 ۰۸-۱۱-۹۶، ۱۰:۴۶ ب.ظ
آخرین ارسال: دخترشب
  این داستان پسر... زینب سلطان 2 150 ۰۵-۰۸-۹۶، ۰۱:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: taranomi
  یه داستان خوب(ضد پسر) زکیه جیگرر 12 1,169 ۱۹-۰۶-۹۵، ۱۲:۲۵ ب.ظ
آخرین ارسال: مارکیز

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان