امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دکتری برای خواستگاری دختری رفت !+ داستان جالب
#11
خیلی جالب بود ieir
##کلاغ و طوطی هر دو زشت و سیاه افریده شدند
طوطی اعتراض کرد و زیبا شد



کلاغ هم به رضای خدا راضی شد
اکنون طوطی در قفس است و کلاغ ازاد##
پاسخ
سپاس شده توسط:
#12
[عکس: Madar.jpg]

دکتری به خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی ما نیاید. آن جوان به فکر فرو رفت و نزد یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:
در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند، در خانه های مردم رخت و لباس می شست. حالا دختری که خیلی دوستش دارم، شرط کرده است که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است.این موضوع مرا خجالت زده کرده و بر سر دوراهی مانده ام، به نظرتان چکار کنم.
استاد به او گفت:
از تو خواسته ای دارم به منزل برو و دستان مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و به تو می گویم چکار کنی.
جوان به منزل رفت و با حوصله دستان مادرش را در دست گرفت که بشوید ولی ناخواداگاه اشک بر روی گونه هایش سرازیر شد زیرا اولین بار بود که دستان مادرش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته بودند، را دید. طوری که وقتی آب را روی دستان مادر میریخت از درد به لرز میفتاد. پس از شستن دستان مادرش نتوانست تا فردا صبر کند و همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:
ممنونم که راه درست را به من نشان دادید. من مادرم را به امروزم نمیفروشم چون اون زندگیش را برای آینده من تباه کرده است.
به نام خدایی که به گل ، خندیدن آموخت . . .
پاسخ
سپاس شده توسط:
#13
ادم خوانوادشو نباید با هیچ احدی عوض کنه افرین
ممنونم خیلی خوب بودmaramara
پاسخ
سپاس شده توسط:
#14
افرین به این پسر که مادرشو برای دختر مورد علاقش نفروختmara
اگه زندگیت ته کشید
بشین با ته دیگش حال کن
هی نشین بگو به اخرش رسیدم...
پاسخ
سپاس شده توسط:
#15
مرسی خیلی زیبا بود
شایَــــد مَنــــ کامِلــــ نَباشَمــــ ?اَمــــا کامــــِلا خودَمَمــــــ☺ــــــــــــ
پاسخ
سپاس شده توسط:
#16
خیلی قشنگ بود
من واسه هر کی پر درآوردم از خاطراتت سر دراوردم
اما نمیخوامت
دلتنگمو خیلی ازم دوری با اینکه من میمیرم اینجوری
بازم نمیخوامت ،نمی خوامت
پاسخ
سپاس شده توسط:
#17
آدما چندین بار میتونن ازدواج کنن ولی فقط یه مادر دارنmara
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان تکان دهنده/ یک چشم صنم بانو 1 327 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۱۴ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان تکان دهنده/ تصادف ماشین صنم بانو 0 260 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۸ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان غم انگیز دفتر خاطرات صورتی صنم بانو 1 219 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
12 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
varesh (۰۸-۰۴-۹۴, ۰۲:۵۱ ب.ظ)، ملکه برفی (۰۹-۰۴-۹۴, ۰۸:۰۹ ب.ظ)، SilentCity (۰۹-۰۴-۹۴, ۱۱:۰۱ ب.ظ)، farnoosh-79 (۰۹-۰۴-۹۴, ۰۶:۱۶ ب.ظ)، sara.samii (۰۹-۰۴-۹۴, ۰۸:۰۸ ب.ظ)، ghazaleh (۰۸-۰۴-۹۴, ۰۲:۴۵ ب.ظ)، الهه ی شب (۱۰-۰۴-۹۴, ۱۲:۲۳ ق.ظ)، eris (۰۹-۰۴-۹۴, ۰۷:۰۲ ب.ظ)، elaheh.p (۰۹-۰۴-۹۴, ۰۶:۱۳ ب.ظ)، آشوب (۱۰-۰۴-۹۴, ۱۲:۲۸ ق.ظ)، 2fan2314 (۱۶-۰۵-۹۴, ۰۵:۱۱ ب.ظ)، دخترشب (۲۰-۰۶-۹۶, ۱۱:۲۰ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان